معیار |
||||||
|
مردی اکثرشبها برای دزدی بیرون از خانه می رفت اما هرچه تلاش می کردچیزی نمی یافت. یک شب در حالی که دستان خودش را دربغل داشت به خانه رفت.
زنش گفت:چه چیزآورده ای؟
گفت:این دستان رادزدیده ام.
گفت:این که از آن خودت است.
مرد گفت:این را برای آن دزدیده ام که درکار دزدی آرزوبه دل نمانده باشم.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
پدر سنگدل
اصلاح نفس، رمز موفقیّت در زندگى
لذت دنبال نون دویدن!
ارزش و ثواب آیة الکرسى
کوچه عاشقی
سنگ درمانی
گل
محمد مصدق
محمد بلخی
چهارشنبه سوری
[عناوین آرشیوشده]
[ خانه :: پارسی بلاگ :: مدیریت:: پست الکترونیک :: شناسنامه]
تعداد بازدید:48474 |
||
امروز:85 دیروز :41 |
||
پیوندهای روزانه
|
||
درباره خودم |
||
لوگوی خودم |
||
|
||
آرشیو |
||
اشتراک |
||
|