سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خداوند ـ تبارک و تعالی ـ به دانیال وحی کرد :«دشمن ترین بندگانم نزد من، نادانی است که حقّ عالمان را سَبُک می شمارد و از پیروی آنان، تن می زند» . [امام سجّاد علیه السلام]

معیار

خانه

پارسی بلاگ

مدیریت

پست الکترونیک

شناسنامه


9:7 صبح چهارشنبه 88/1/19

رجعت

نویسنده: عاطفه

- رجعت با تناسخ چه تفاوتى دارد؟

مى‏گویند: عقیده تناسخ از نظریات برخى مکاتب و مذاهب غیر الهى بوده و هیچ یک از فرق اسلامى این عقیده را نپذیرفته‏اند و از نظر فلسفى نیز این عقیده کاملاً رد شده است. حال آیا اعتقاد به رجعت، نوعى اعتقاد به تناسخ نیست ؟

پاسخ: نظریه «تناسخ» براساس انکار قیامت پى‏ریزى شده و پیروان این مکتب، پاداش و کیفر اعمال و رفتار را منحصر به دنیا مى‏دانند. چکیده این عقیده آن است که: «جهان آفرینش پیوسته در گردش است و هر دوره‏اى تکرار دوره پیشین بوده و این گردش و تکرار پایان ندارد. روح هر انسانى پس از مرگ بار دیگر به دنیا باز مى‏گردد، و این بازگشت مبتنى بر کردار و رفتار پیشین اوست. اگر در روزگار گذشته به کارهاى نیک و شایسته دست زده، دوران بعد را با شادى و خوشى سپرى مى‏کند، و اگر مرتکب اعمال ناروا و زشت شده، گرفتار حزن و اندوه مى‏گردد».

البته قائلین به تناسخ به چهار گروه تقسیم مى‏شوند: برخى از تناسخ در ابدان بشرى سخن مى‏گویند، گرهى به تناسخ در کالبد حیوانات معتقدند، جمعى تناسخ در نباتات و شمارى تناسخ در جمادات را مطرح مى‏سازند، که در کتب فلسفى ،کلامى و روائى نادرستى این عقاید به اثبات رسیده است. 87

از این بیان به روشنى مى‏توان فهمید که تناسخ هیچگونه سازگارى و مشابهت با رجعت ندارد. معتقدان به رجعت هرگز منکر قیامت نیستند، بلکه یقین به وقوع این رستاخیز بزرگ همگانى دارند. آنان هیچگاه از تکرار بى نهایت دوره‏هاى آفرینش گفتگو نمى‏کنند، بلکه به پیروى از قرآن براى جهان پایان و فرجامى قطعى مى‏شناسند واز همه مهمتر آنکه: بنابر عقیده رجعت هرگز روح انسان به جسم شخص دیگر منتقل نمى‏شود، بلکه روح شخص رجعت کننده به جسم خود او تعلق مى‏یابد.

به دیگر سخن: قائلان به تناسخ بازگشت انسان را به این جهان به عنوان معاد تلقى کرده و این بازگشت را درباره همه افراد بشر باور دارند. از این رو رجوع به سراى دیگر و حیات در عالم آخرت را بکلى منکرند. در حالیکه معتقدان به رجعت، تنها بازگشت گروهى بس انگشت شمار به این جهان را، براى یک سلسله مصالح تجویز مى‏کنند که پس از آن بار دیگر به سوى عالم آخرت شتافته و در روز میعاد همراه دیگر انسانها محشور خواهند شد.

ذلک یوم مجموع له الناس‏88

در این روز همه مردم گردآورده مى‏شوند.

4- هدف از رجعت چیست؟

مى‏گویند: مشیت حکیمانه خدا بر کارى تعلق مى‏گیرد که داراى هدف و غرضى باشد و فعل او از لغو پیراسته است. اکنون این سؤال مطرح است که هدف از رجعت گروهى اندک از مؤمنان و کافران چیست؟

پاسخ: هدف از رجعت امور چندى است که دوتاى از آنها را یادآور مى‏شویم:

الف - رجعت به منظور مشاهده عزت اسلام و ذلت کفر است. بدین معنى که بازگشت به دنیا در زمانى به وقوع مى‏پیوندد که دین خدا بر سراسر جهان حاکم شده، زمین و آنچه در آنست در اختیار مؤمنان و خداجویان قرار گرفته و کفار و ستم پیشگان خوار و ذلیل گشته‏اند. بدیهى است که مشاهده این مقطع حساس از زمان آرزوى هر انسان دیندارى است و اور ا شادمان و خرسند مى‏کند، همچنانکه تبهکاران و کافران را به رنج و خشم مى‏افکند و آنان را افسرده مى‏سازد. از اینرو خداى مهربان گروهى از انسانها با ایمان و شمارى از کافران را - که آنان در اوج ایمان و اینان در پست‏ترین مرحله کفر قرار داشته‏اند - در آن روزگار به جهان باز مى‏گرداند؛ تا آنان از دیدن شکوه و عظمت اسلام و حاکمیت مسلمانان به وجد آیند، و اینان در اثر مشاهده شوکت و قدرت پیروان دین خدا خشمگین شوند و دریابند که وعده خدا حق بوده و کفر و باطل براى همیشه نابود شده است .

ب - گذشته از اینکه ممکن است افراد با ایمان در این بازگشت به مقاماتى دست یابند که فقط در موقع سیطره کامل اسلام، تحصیل آنها ممکن است - مى‏توان گفت: گناهکاران و کفارى که در زمان رجعت به دنیا باز مى‏گردند، از سران و پیشتازان کفربوده‏اند، و جز ارتکاب پلیدى و زشتى، پایمال کردن حقوق انسانها، کشتار بى گناهان، غصب اموال مظلومان و ستمگرى به محرومان کار دیگرى از آنان سرنزده است. بدین جهت بار دیگر به جهان طبیعت باز مى‏گردند تا سزاى دنیائى بسیارى از گناهان خود را ببینند و مجازات‏هاى الهى در حق ایشان انجام گیرد. درست است که عذاب کامل و نهائى اینگونه افراد در روز قیامت تحقق مى‏پذیرد، اما کیفرهاى دنیوى خود نقشى اساسى در سازندگى و عبرت آموزى انسانها دارد و نیز موجب خوارى و ذلت و سرافکندگى افرادى مى‏شود که روزگارى را با زورگوئى و ستمکارى وحق کشى به سر مى‏بردند و کسى را یاراى رویاروئى با ایشان نبود.

البته ممکن است در اینمورد یک رشته انگیزه‏هاى دیگر نیز وجود داشته باشد که ما از آن آگاه نیستیم.

5- اگر رجعت کنندگان توبه کنند؟

مى‏گویند: شکى نیست که افراد رجعت کننده از دو گروه تشکیل مى‏شوند. گروه اول آنانکه دوران حیات خود را همراه با ایمان و تقوا سپرى کرده‏اند و گروه دوم کسانى که جز ناپاکى و پلیدى کار دیگرى از ایشان سرنزده است. بطور مسلم، افراد گروه دوم که جریانها را در برزخ از نزدیک مشاهد کرده و حقایق بر آنها آشکار شده است، پس از بازگشت به این جهان راه توبه را پیش خواهند گرفت. حال باید دید که آیا توبه چنین افرادى پذیرفته مى‏شود یا نه؟ اگر پاسخ سؤال مثبت باشد، برخلاف حکمت الهى است، زیرا دوران زندگى دنیائى ایشان به سرآمده و سرنوشت ابدى آنها تعیین شده است. و اگر پاسخ سؤال منفى باشد، بر این افراد ستم رفته وعده خداوند درباره پذیرش توبه گنهکاران تحقق نیافته است .

این اشکال را به دو گونه مى‏توان پاسخ داد:

پاسخ اول: توبه چنین کسانى پذیرفته نمى‏شود،زیرا توبه‏اى در پیشگاه خدا ارزش دارد که از روى اختیار و آزادى صورت پذیرد، نه بخاطر مشاهدء قهر الهى و عذابهاى دردناک.

توضیح اینکه: براساس آیات قرآن، افرادى که مرتکب گناه مى‏شوند، یا از اعتقاد به آئین حق سرباز مى‏زنند ؛ هرگاه از کرده خود پشیمان شده به درگاه خدا باز گردند،توبه ایشان پذیرفته است. اما اگر در آخرین لحظات زندگى - آن هنگام که حقایق در برابر دیدگان انسان آشکار مى‏شود و نشانه‏هاى مرگ رخ مى‏نماید - انسانى گناهکار و یا کافر به درگاه خدا توبه کند، توبه او پذیرفته نخواهد شد. قرآن مى‏فرماید:

انما التوبة على الله للذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیماً. ولیست التوبة للذین یعملون السیئات حتى اذا حضر احدهم الموت قال انى تبت الان، ولا الذین یموتون و هم کفار، اولئک اعتدنالهم عذاباً الیما. 89

بازگشت به آستان ربوبى، تنها به کسانى اختصاص دارد که از روى نادانى مرتکب کار زشت مى‏شوند و فوراً توبه مى‏کنند اینان هستند که خداوند توبه ایشان را مى‏پذیرد، و خداوند دانا و حکیم است. اما توبه براى کسانى نیست که در منجلاب گناهان غوطه‏ور بوده و هنگام فرا رسیدن مرگ نداى توبه سر مى‏دهند، و یا آنانکه در لحظه مرگ با حالت کفر مى‏میرند. ما براى اینگونه افراد عذابى دردناک آماده کرده‏ایم .

در آیه دیگر نیز همین نکته را یاد آورى مى‏نماید و مى‏فرماید:

یوم یاتى بعض آیات ربک لا ینفع نفساً ایمانها لم تکن امنت من قبل او کسبت فى ایمانها خیراً 90

آن روز که برخى ازنشانه‏هاى پروردگار تو فرا رسد، ایمان کسانى که تا آن لحظه مؤمن نبوده‏اند یا براى ایمان خود نیکى و خوبى فراهم نیاورده‏اند، سودى نمى‏بخشد.

اصولاً توبه ارزشمند، توبه‏اى است که از دل برخیزد و از روى اختیار انجام گیرد. اما کسى که با دیدن نشانه‏هاى قطعى مرگ و علائم عذاب الهى توبه مى‏کند یا ایمان مى‏آورد، به هیچ روى شایسته تقدیر و تشویق نیست؛ چرا که راهى جز این نداشته و اضطرار و اجبار او را به این کار واداشته است. به همین دلیل است که قرآن از ماجراى غرق شدن فرعون و ایمان آوردن وى در آخرین لحظات زندگى یاد کرده و صریحاً اعلام مى‏دارد که این ایمان هیچ سودى براى وى نداشت و هرگز پذیرفته نشد.

و جاوزنا ببنى اسرائیل البحر فاتبعهم فرعون و جنوده بغیاً و عدواً، حتى اذا ادرکه الغرق قال آمنت انه لا اله الا الذى آمنت به بنو اسرائیل و انا من المسلمین الان؟ و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین .91

بنى اسرائیل را از دریا گذراندیم، پس فرعون و سپاهیانش از روى ستم و تعدى در پى آنان روان شدند؛ تا آن هنگام که آب دریا او را فرا گرفت، گفت: ایمان آوردم که معبودى جز خدایى که بنى اسرائیل به او ایمان آورده‏اند، نیست و من ازمسلمانانم. آیا اینک ایمان مى‏آورى و حال آنکه در گذشته راه گناه را مى‏پیمودى و ازنابکاران بودى؟

اینک مى‏گوئیم: انسانى که سراسر عمر خود را در زشتى و گناه و کفر سپرى کرده و حتى براى لحظه‏اى اندیشه ایمان به خدا و توبه در آستان روبوبى را به خاطر نگذارنده است، اگر بعد از مردن و انتقال به عالم برزخ و مشاهده کیفر و پاداشها و شناخت حق و راستى از باطل و کژى به دنیا باز گردد و توبه کند، این توبه هیچ ارزشى ندارد و در پیشگاه خدا پذیرفته نیست. در جائى که قرآن از عدم قبول توبه انسان در لحظات مرگ سخن مى‏گوید، بدیهى است که توبه چنین افرادى به طریق اولى مورد قبول درگاه حق نخواهد بود. درست است که انسان اختیار دارد و مى‏تواند اظهار توبه کند وایمان آورد؛ اما زمان توبه منحصر به دوران زندگى دنیائى او بوده و بعد از جدائى از این عالم، فرصتى براى توبه و بازگشت نخواهد بود .

پاسخ دوم: چنین افرادى که قلوبى مسخ شده و تاریک دارند، پس از بازگشت نیز توبه نمى‏کنند.

توضیح اینکه: دیدن حقایق و آشکار شدن واقعیت‏ها موجب عبرت بسیارى از انسانها مى‏شود وافرادى زیادى را از ادامه کفر و گناه باز مى‏دارد. اما در برابر اینگونه افراد خدا جو و حق‏پذیر کسانى نیز یافت مى‏شوند که علیرغم مشاهده همه آثار عظمت خداى تعالى همچنان در گرداب کفر و گناه غوطه مى خورند. به طور کلى کسانى آمادگى توبه و بازگشت به درگاه خدا را دارند که سراسر روح و روان آنان را سیاهى و بداندیشى فرا نگرفته و نقطه سفیدى در آن برجاى مانده باشد، ولى آن گروه که در طول دوران زندگى خود بر اثر فساد وکژى روح و روان خود را آنچنان آلوده کرده‏اند که کمترین نشانى از مهرو لطف خدا در آن وجود ندارد، هرگز با مشاهده واقعیتها توبه نمى‏کنند. قرآن این حقیقت شگفت‏انگیز را براى ما چنین بیان مى‏کند:

و لوترى اذ وقفوا على النار فقالوا یالیتنا نردّ ولا نکذّب بایآت ربنا و نکون من المؤمنین. بل بدالهم ما کانوا یخفون من قبل، ولو ردّوالعادوالما نهوا عنه و انهم لکاذبون» 92

اى کاش مى‏دیدى آن لحظه‏اى را که (مجرمان) بر کنار آتش دوزخ نگاه داشته شدند و گفتند:

اى کاش ما (به دنیا) باز گردیم و از این پس نشانه‏هاى پروردگارمان را تکذیب نکرده در شمار مؤمنان قرار گیریم. بلکه براى آنان آنچه که از قبل پنهان مى‏داشتند، آشکار شده و هرگاه به دنیا باز گردانده شوند، همان روش را ادامه داده و همچنان به کارهاى ناروا دست مى‏یازند. و اینان دروغگویند.

بنابراین نمى‏توان گفت: هر کس بمیرد و در عالم برزخ با حقایق جهان آشنا شود، در صورت بازگشت به دنیا حتماً توبه خواهد کرد و از گناه دورى خواهد گزید. این سخن درباره سران و پیشتازان کفر هرگز درست نیست و در قلب آنان جائى براى پذیرش حق و توبه نمانده است. و با توجه به آنکه رجعت کفار منحصر به کسانى است که وجودشان با کفر و ستم آمیخته شده، قاطعانه مى‏توان گفت که اینگونه افراد، بعد از بازگشت نیز همان روش را پیش مى‏گیرند و همان عقیده باطل را ادامه مى‏دهند.

6- درخواست رجعت و پاسخ خدا به لفظ «کلا» (= هرگز)

مى‏گویند قرآن در مواردى یادآور مى‏شود که برخى از مشرکان و ظالمان که در لحظه مرگ از آینده دردناک خود آگاه مى‏شوند و سرنوشت شوم خود را با چشم برزخى مشاهده مى‏کنند، از مقام الهى درخواست بازگشت مى‏کنند، ولى با جواب منفى روبرو مى‏شوند. اینک متن آیه:

حتى اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلى اعمل صالحا فیما ترکت. کلا، انّهاکلمة هو قائلها.93

در آن هنگام که مرگ یکى از ایشان (= مشرکان) فرا رسد، ندا مى‏دهد: اى پروردگار من مرا باز گردان، امید است نیکوکار شوم. (به او پاسخ داده مى‏شود): هرگز، این سخنى است که او در زبان مى‏گوید( و درخواستش پذیرفته نخواهد شد).

از این آیه مى‏توان دریافت که خداوند تقاضاى افراد را براى بازگشت به دنیا اجابت نمى‏فرماید ومفهوم آن این است که: رجعت ممکن نیست و اگر بازگشت به این جهان مطابق با مشیت حکیمانه خدا بود، هیچگاه با چنین شدت خواسته آنها را نفى نمى‏کرد.

پاسخ: این آیه درباره کسانى است که زندگى خود را با کفر و شرک گذرانده‏اند و هنگامى که مرگشان فرا رسیده، از گذشته خود پشیمان شده آرزوى بازگشت به دنیا و جبران کارهاى نارواى خود را دارند. و چنین گروهى با جواب منفى روبرو مى‏شوند.

در حالیکه قائلین به رجعت، هدف از این بازگشت را انجام عمل صالح نمى‏دانند و همانگونه که پیش از این توضیح داده شد، رجعت به عنوان پاداش دنیائى شمارى از مؤمنان و کیفر این جهانى گروهى از کافران است و بس. بدیهى است که نفى بازگشت گروه اول مستلزم نفى رجعت به این معنى نیست .

اما دلیل اینکه خواسته گروه اول مشرکان و کافران اجابت نمى‏شود، این است که:

اولاً: روزگار عمل و توبه ایشان به پایان رسیده و دیگر نمى‏تواند سرنوشت خود را تغییر دهند. همچنانکه در دو آیه دیگر قرآن به همین معنى اشاره شده است. 94

ثانیاً: افرادى از این قبیل هرگز به کار نیک روى نمى‏آورند و اگر باز هم به دنیا برگردند، همان اعمال ناروا و کفرآمیز را ادامه خواهند داد. این نکته نیز در آیه‏اى از قرآن یادآورى شده است. 95

نتیجه آنکه: آیه مزبور ربطى به رجعت ندارد.

7- قرآن، عقیده به رجعت را نفى مى‏کند

مى‏گویند: قرآن به روشنى در آیه یادشده در زیر بازگشت کفار را به جهان نفى مى‏کند، آنجا که مى‏فرماید:

وحرامٌ على قریة اهلکناها لا یرجعون.96

بر اهالى سرزمینى که نابودشان کردیم، بازگشت نیست .

نظر شما ()



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

پدر سنگدل
اصلاح نفس، رمز موفقیّت در زندگى
لذت دنبال نون دویدن!
ارزش و ثواب آیة الکرسى
کوچه عاشقی
سنگ درمانی
گل
محمد مصدق
محمد بلخی
چهارشنبه سوری
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه :: پارسی بلاگ :: مدیریت:: پست الکترونیک :: شناسنامه]

تعداد بازدید:48429

امروز:40

دیروز :41

 RSS 

پیوندهای روزانه
کاروان [10]
انصاریان [12]
پارست [12]
پرسمان [11]
دانلودکتاب [9]
شعر [7]
دانشنامه [41]
فرهنگسرا [8]
ادبیات [11]
پایگاه های شیعه [7]
[آرشیو(10)]

درباره خودم

معیار

لوگوی خودم

معیار

آرشیو

فروردین 1388
اردیبهشت 1388

اشتراک