سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خود رأیی ات، تو را می لغزاند و در مهلکه ها سرنگون می سازد . [امام علی علیه السلام]

معیار

خانه

پارسی بلاگ

مدیریت

پست الکترونیک

شناسنامه


9:8 صبح چهارشنبه 88/1/19

رجعت

نویسنده: عاطفه

از این آیه و مفهوم آن چنین استنباط مى‏شود که بازگشت گروه نابود شده - که طبعاً کافرانند - ممنوع است حال چگونه مى‏توان منافات این آیه را با عقیده رجعت برطرف کرد.

پاسخ : قبلاً سه نکته را یادآور مى‏شویم:

نخست آنکه در این آیه بازگشت همه کافران ممنوع شمرده نشده، بلکه تنها ازگروهى سخن مى‏گوید که به عذاب الهى گرفتار و نابود شده‏اند. بنابراین با این آیه نمى‏توان بر ممنوع بودن بازگشت همه کافران و گناهکاران - هر چند به اجل طبیعى درگذشته باشند - استدلال نمود. پس هرگاه بازگشت کنندگان در رجعت از گروه دوم باشند، هرگز این آیه مانع از بازگشت آنان نیست .

دوم اینکه باید دید هدف از رجعت کافرانى که نابود شده‏اند، چیست و چرا قرآن آن را ممنوع اعلام مى‏دارد؟ هدف از رجعت این افراد آن است که به جهان باز گردند، عمل صالح انجام دهند و گذشته را جبران کنند. قرآن یک چنین بازگشتى را ممنوع اعلام مى‏کند و ممنوعیت این رجعت، بر ممنوع بودن رجعت به شکل دیگر که در آن امکان عمل صالح و میدان براى کار نیست، دلالت ندارد.

گواه بر اینکه هدف آیه نفى رجعت، بازگشت براى جبران گذشته و انجام عمل صالح است، آیه پیش از آن مى‏باشد، نجا که مى‏فرماید:

فمن یعمل من الصالحات و هو مومن فلا کفران لسعیه و انا له کاتبون .97

هر کس عمل صالح انجام دهد - در حالیکه به یگانگى خدا ایمان دارد؛ تلاش او بى پاداش نمى‏ماند و مإ؛//ّّ کارهاى او را مى‏نویسیم.

به عبارت دیگر: در آیه نخست، از مؤمنان نیکوکار سخن به میان آمده که پاداش اخروى اینان از بین نخواهد رفت و تلاشهایشان در پیشگاه قدس ربوبى ثبت مى‏شود. سپس در آیه بعد از کفارى یاد مى‏کند که در اثر گناه و نافرمانى هلاک شده‏اند. آنگاه اعلام مى‏دارد که بازگشت این گروه به دنیا ممکن نیست. بدیهى است که مفهوم جمله این است که کافران و بدکاران در عالم آخرت بهره‏اى ندارند و به پاداش دست نمى‏یابند، و نیز نمى‏توانند براى جبران کارنامه سیاه خود بار دیگر به دنیا برگردند.

سومین نکته اینکه: آیه یاد شده فقط ازکفار سخن مى‏گوید، و درباره رجعت دیگر انسانها سکوت کرده است .

با توجه به این نکات معلوم مى‏شود که استدلال به این آیه بر ممنوعیت رجعت شگفت‏آور است. زیرا هدف از رجعت انجام عمل صالح و جبران گذشته کافران و تبهکاران نیست. بلکه آنان بدین جهت به دنیا باز گردانده مى‏شوند که شکوه و عظمت مؤمنان را ببینند و سرافکنده شده بر گذشته تاریک خود افسوس خورند، یا از مشاهده این شوکت و جلال به خشم آیند .

8- عقیده به رجعت از ساخته‏هاى عبدالله بن سبا است:

مى‏گویند در زمان عثمان مردى یهودى از اهل صنعاى یمن به نام «عبدالله بن سبا» ظاهراً اسلام آورد، ولى در نهان به منظور آشوبگرى و فتنه انگیزى در سرزمین پهناور اسلامى و ایجاد اختلاف میان مسلمانان از یمن به شهرهاى بزرگ مسلمان نشین مانند کوفه، شام، بصره و مصر سفر کرده در مجامع مسلمین حضور یافت. او در بین مردم عقاید خاصى را تبلیغ مى‏نمود. از آن جمله مى‏گفت که: «پیغمبر اسلام نیز مانند عیسى بن مریم به دنیا باز مى‏گردد» باگذشت زمان، این سخنان در اذهان گروهى از مسلمانها جاى گرفت و منشأ پیدایش اعتقاد به رجعت شد.

پاسخ: اولاً: یک چنین نسبت - آن هم بدون ارائه مدرک - از روش تحقیق و آداب مناظره بدور است. فرد محقق باید گفتار خود را بطور مستند مطرح نماید. ما در آغاز این رساله، دلائل رجعت را از قرآن و احادیث متواتر بیان کردیم و همگى با مضامین آنها آشنا شدیم. آیا با وجود این دلایل جا دارد که عقیده رجعت را ساخته و پرداخته فکر یک یهودى مجهول الهویه بدانیم؟

ثانیاً: اگر قول به رجعت از طریق عبدالله بن سبا منتشر شده است، پس عمربن خطاب که در لحظه مرگ پیامبر - صلى الله علیه و آله - بر عدم موت آن حضرت پافشارى مى‏کرد و مى‏گفت: او نمرده است، بلکه نزد پروردگار خود رفته و بسان موسى بن عمران نزد قوم خود باز مى‏گردد، او این عقیده را از چه کسى آموخته بود؟98

ثالثاً: وجود یک چنین مردى که در اقطار کشور بزرگ اسلامى آزادانه مى‏گشته و بذر فساد را در مجتمع آن روز مى‏افشانده، و در عین حال کوچکترین مزاحم و مخالفى براى او وجود نداشته است، خود از شگفتیهاى تاریخ به شمار مى‏رود چگونه است که ابوذر صحابى بزرگ پیامبر تنها به خاطر چند جمله حق، به فرمان حکام وقت از شهرى به شهرى روانه مى‏گردد و سرانجام به بیابان خشک ربذه تبعید مى‏شود؛ اما فرزند سبا، این یهودى فتنه‏انگیز بدون کمترین واهمه و نگرانى در سرزمین پهناور اسلامى به سیر و سیاحت مى‏پردازد و عقاید نادرست خود را گسترش داده و مردم را به شورش و آشوب فرا مى‏خواند! راستى آیا این خود گواه بر افسانه‏اى بودن این مرد نیست؟ آنچه که تاریخ نگاران درباره «عبدالله بن سبا» نوشته‏اند، گویاى آن است که وى از نظر حکام وقت «افسدالمفسدین» بوده است، ولى در کمال آزادى به نشر اندیشه‏هاى باطل خود مى‏پرداخته و هرگز کسى متعرض وى نمى‏شده است. و راستى آیا این باور کردنى است ؟

رابعاً: وجود چنین مرد افسانه‏اى از طریق فردى به نام «سیف بن عمر تمیمى» در میان مورخان و راویان پخش شده است. سیف در سده دوم هجرى مى‏زیسته و مطالب دروغ بسیارى را ساخته و به دست راویان اخبار سپرده است و آنان نیز در اثر عدم توجه و دقت کافى، به نقل اینگونه روایات بى‏اساس پرداخته‏اند. طبرى در کتاب تاریخ معروف خود، هفتصد و یک روایت مى‏آورد که سند همه آنها به همین شخص منتهى مى‏گردد و همه آنها حوادث سالهاى 11 تا 37 هجرى را دربر مى‏گیرد و شگفت آور آنکه در کتاب تاریخ یاد شده تنها یک روایت مربوط به حوادث سال دهم هجرى از سیف نقل شده است. گویى تمام آگاهیهاى تاریخى او منحصر به همین چند سال پر ماجرا بوده و از سایر زمانها کمترین اطلاعى نداشته است. 99

اما دانشمندان علم رجال بر این قول متفقند که «سیف بن عمر تمیمى» شخصى دروغپرداز، حدیث ساز و متهم به کفر و زندقه بوده احادیث وى قابل اعتماد و استناد نیستند» 100.

بدین جهت است که برخى از محققان و پروهشگران منصف دریافته‏اند که «عبدالله بن سبا» از افسانه‏هاى ساخته و پرداخته همین سیف بن عمر مى‏باشد. از جمله دکتر طه حسین در این زمینه مى‏نویسد: «ابن السوداء - یعنى عبدالله بن سبا - یک چهره افسانه‏اى و موهوم بوده که دشمنان شیعه او را براى شیعه ذخیره نموده‏اند» 101.

از آنجا که بررسى همه جانبه پیرامون افسانه عبدالله بن سبا و چگونگى نشر و گسترش این داستان دروغ، در این رساله مختصر نمى‏گنجد، خواننده را به مطالعه کتاب ارزنده «عبدالله بن سبا» اثر تحقیقى و پربار علامه محقق، آقاى سید مرتضى عسکرى سفارش مى‏کنیم. 102

 


نظر شما ()



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

پدر سنگدل
اصلاح نفس، رمز موفقیّت در زندگى
لذت دنبال نون دویدن!
ارزش و ثواب آیة الکرسى
کوچه عاشقی
سنگ درمانی
گل
محمد مصدق
محمد بلخی
چهارشنبه سوری
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه :: پارسی بلاگ :: مدیریت:: پست الکترونیک :: شناسنامه]

تعداد بازدید:48460

امروز:71

دیروز :41

 RSS 

پیوندهای روزانه
کاروان [10]
انصاریان [12]
پارست [12]
پرسمان [11]
دانلودکتاب [9]
شعر [7]
دانشنامه [41]
فرهنگسرا [8]
ادبیات [11]
پایگاه های شیعه [7]
[آرشیو(10)]

درباره خودم

معیار

لوگوی خودم

معیار

آرشیو

فروردین 1388
اردیبهشت 1388

اشتراک