سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترینِ برادران، کسی است که دوستی اش در راه خدا باشد . [امام علی علیه السلام]

معیار

خانه

پارسی بلاگ

مدیریت

پست الکترونیک

شناسنامه


9:44 صبح چهارشنبه 88/1/19

نفیسه روشن

نویسنده: عاطفه

بیوگرافی نفیسه روشن:

متولد اردیبهشت 1361 در محله باغ صبا تهران
فعالیت هنری اش را از سال دوم دبیرستان با ایفای نقش در تئاتر " بسوی سعادت " آغاز نمود که در این اولین تجربه ، موفق به دریافت لوح تقدیر از آموزش و پرورش منطقه گردید.
همراه با ادامه تحصیل به فعالیت هنری اش ادامه داد و پس از ورود به دانشگاه در مقطع کارشناسی و طی یک دوره کلاس بازیگری ، بصورت جدی پا به عرصه تصویر گذاشت . شروع فعالیت تلویزیونی او را می توان بازی در سریال " روزهای بیادماندنی " به کارگردانی همایون شهنواز در تابستان 1382 دانست .
اشتغال به تحصیل در مقطع لیسانس علتاصلی کم کاری وی در این سالها بود ، اما پس از پایان تحصیلات دانشگاهی خود ، دامنه فعالیتش را گسترش داد . در پائیز سال 1382 در سریال "بچه های خیابان " به کارگردانی همایون اسعدیان ایفای نقش کرد که این تجربه را یکی از بیادماندنی ترین کارهایش می داند .
پس از آن در پائیز 1383 ، پیشنهاد کیانوش عیاری برای حضور در سریال " روزگار غریب " را پذیرفت و به گروه عیاری پیوست تا برگ زرین دیگری بر افتخارات خود بیافزاید ، وی همکاری با عیاری را یکی از ایده آل های خود می داند .
بازی خوب و تجربه و آموخته هایش سبب شد تا پیشنهادات مختلفی از کارگردانان بنام تلویزیون و سینما دریافت کند ، از جمله کارهای او :
- سریال " خوش رکاب " به کارگردانی علی شاه حاتمی در نوروز 1384
- تله فیلم " مسافر " به کارگردانی محمد دستگردی در اردیبهشت 1384
- تله فیلم " آوای زمین " به کارگردانی مهرداد خوشبخت در تیر 1384
- سریال " کلانتر " به کارگردانی محسن شامحمدی در آذر 1384
- سریال " سالهای برف و بنفشه " به کارگردانی سعید سلطانی در پائیز 1385
توانائیهای حیرت آور او سبب شد تا در ماه مبارک رمضان سال 1386 ، ایفای نقش "پری" در سریال "اغماء" به وی سپرده شود . "اغماء" از دیدگاه وی یک معجزه کاری است که علاوه بر امکان حضور در کنار اساتیدی همچون امین تارخ ، لعیا زنگنه ، ناصر ممدوح ، عبدالرضا اکبری و ... ، برگ زرین دیگری بر افتخارات خود بیافزاید . به گفته وی : " کارکردن با سیروس مقدم یکی از آرزوهای او بوده که موفقیت خود را در اغماء را نیز مدیون او می داند ."
درخشش وی در بازی منحصر بفرد و تاثیرگذار در نقش "پری" تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت و سبب تقدیر و تمجید از وی در مجامع مختلف هنری و دانشگاهی گردید . پس از اغماء پیشنهادات متعددی به وی گردید که از جمله کارها :
- تله فیلم " این پرونده مختومه نیست " به کارگردانی مهرداد خوشبخت در اردیبهشت 1386
- تله فیلم " ماموریت بهار " به کارگردانی حسن لفافیان در بهمن 1386
- تله فیلم " سرگرد " به کارگردانی کاظم معصومی در فروردین 1387
- تله فیلم " پیوند " به کارگردانی سعید عالم زاده در اردیبهشت 1387
- سریال " مثل هیچکس " به کارگردانی عبدالحسن برزیده در رمضان
سایت نفیسه روشن:
www.nafiseh.ir


نظر شما ()


9:42 صبح چهارشنبه 88/1/19

پرواز

نویسنده: عاطفه

سر پرواز دارم بال بنگر

تمنَای دل وآمال بنگر

شفای مستمندان حاتم جان

به شاهین قضاغربال بنگر

نشسته شهریاران گوشه ی خاک

خدا را دامن اقبال بنگر

بیا حافظ به محراب است وعابد

دلش افتاده با آن خال بنگر

عجب بزمی عجب حرفی عجب کار

به روی مرغ دل چنگال بنگر

خدایا خاک درباران چه خوشبوست

هوای تازه راامسال بنگر

فراموشم نخواهدشد سیه چشم

بیا ازدیده ی رمَال بنگر

گذشته دل شکسته بی خیالش!

درخت میوه داری کال بنگر

اگرچشمش تو را دید و پسندید

نظراوَل حلال! اشکال بنگر

چراغ زهد درجام شباب است

جوانی ازکلاه وشال بنگر!

 


نظر شما ()


9:41 صبح چهارشنبه 88/1/19

اتفاق مذاهب در موضوع موعود آخرالزمان

نویسنده: عاطفه

جو حاکم در دوران حکومتهاى بنى‏امیه و بنى عباس و نظیر آنها سبب گردید که بسیارى از حقایق اسلامى به دست فراموشى سپرده شود و در میان مسلمانان ترویج نشود و در مقابل بسیارى از چیزها که در مسیر سیاست آنها قرار مى‏گرفت‏به وجود آمد و تبلیغ شد. نظیر مساله جبر، خلق قرآن و امثال آنها.

جلال‏الدین عبدالرحمان سیوطى (1) در حالات «یزیدبن عبدالملک بن مروان‏» که بعد از «عمر بن عبدالعزیز» به حکومت رسید مى‏نویسد: او چون خلافت را به دست گرفت، گفت: مانند عمربن‏عبدالعزیز رفتار کنید، اطرافیان او چهل نفر شیخ (عالم دربارى) را پیش او حاضر کردند و همه آنها شهادت دادند که بر خلفا حساب و عذابى نیست! و او بعد از چهل روز از خلافتش (از عدالت و تقوا به ظلم و بى‏بندو بارى) برگشت .

«زمانى که منصور عباسى از مالک بن انس امام مذهب مالکى خواست کتاب «موطا» را بنویسد تا مردم را بر فقه او وادار نماید، با او شرط کرد که باید در کتابت از على بن ابى‏طالب(ع) حدیثى نقل ننمایى! و نیز (2) به او گفت: از «شواذ بن مسعود» و «شدائد بن عمر» و رخصتهاى «ابن عباس‏» اجتناب کن » به هر حال در اثر جریانهاى اشاره شده و (3) انزواى امامان: و شهادت، تبعید و زندانى شدن آنها و مخالفت صد درصد خلفا با مطرح شدن اهل‏بیت(ع) سبب گردید که مساله مهدویت در میان برادران اهل سنت‏به دست فراموشى سپرده شود و این مقدار که در کتابها نقل شده و محفوظ مانده از کرامات بلکه از معجزات است که خداوند خواسته است‏حجت‏بر همه اهل اسلام تمام شود. امروز که وضع زمان عوض شده امید است دانشمندان اسلامى این حقایق را ترویج کرده و وظیفه الهى خویش را در رابطه با این حقیقت ادا نمایند.

با توجه به آنچه گذشت در این مقاله سعى شده است که با استفاده از منابع اهل سنت اثبات شود که شیعه و اهل سنت درباره امام زمان(ع) متفق‏القول‏اند وحدت نظر دارند. به عبارت دیگر:

اهل سنت نیز مانند شیعه مى‏گویند: مهدى موعود(ع) فرزند نهم امام حسین و فرزند چهارم امام رضا و فرزند بلافصل امام حسن عسکرى(ع) است و در سال 255 هجرى در شهر سامرا از مادرى به نام نرجس متولد شده است و در آخرالزمان ظهور کرده و حکومت جهانى واحدى تشکیل خواهد داد.

پس به طور خلاصه مى‏توان گفت در این مقاله در ضمن دو گفتار دو مطلب اساسى به اثبات مى‏رسد: در گفتار اول اثبات مى‏شود: مهدى موعود «که آمدنش به طور متواتر از رسول‏الله(ص) نقل شده، فزرند نهم امام حسین و فرزند چهارم امام رضا و فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسکرى: است و یک شخص مجهول و نامعلومى نیست.

در گفتار دوم با بررسى اقوال تنى چند از بزرگان اهل سنت که همه آنها ولادت امام زمان(ع) را نوشته و ولادت او را بطور قطع و یقین بیان داشته‏اند معلوم مى‏شود که شهرت عدم ولادت آن حضرت و نسبت مجهول بودنش بى‏اساس بوده است.

چنانکه گفته شد همه مطالب بدون استثناء از کتب برادران اهل سنت جمع آورى شده و نگارنده از این کار دو نظر داشته است‏یکى اینکه: برادران اهل سنت موقع مطالعه آن عذرى نیاورند و نگویند که این مطالب در کتابهاى ما نیست دیگر آنکه مطالعه کنندگان شیعه مذهب را سبب تحکیم اعتقاد باشد و بدانند آنچه که آنها عقیده دارند مورد تصدیق اهل سنت نیز مى‏باشد. این مزیت‏به نظر من سبب نزدیک شدن اهل سنت و شیعه نسبت‏به یکدیگر خواهد گردید.

مهدى شخصى ، نه مهدى نوعى
برادران اهل سنت در رابطه با مهدى موعود « مى‏گویند: ما به مهدى نوعى عقیده داریم. به عبارت دیگر ما منکر موعود نیستیم . احادیثى که از رسول خدا(ص)درباره او صادر شده مورد قبول ماست ولى مى‏گوییم، او هنوز متولد نشده و معلوم نیست چه کسى است اما در آینده متولد مى‏شود و بعد از برزگ شدن قیام مى‏کند و حکومت جهانى واحد تشکیل مى‏دهد. او از نسل فاطمه واز فرزندان حسین (ع)است. (4)

مثلا شبراوى شافعى در الاتحاف (5) مى‏گوید: شیعه عقیده دارد مهدى موعود که احادیث صحیحه در رابطه با او وارد شده ، همان پسر حسن عسکرى خالص است و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد ولى صحیح آن است که او هنوز متولد نشده و در آینده متولد شده و بزرگ مى‏شود واو از اشراف آل البیت الکریم است.»

«ابن ابى الحدید» در شرح نهج‏البلاغه (6) ذیل خطبه‏16 مى‏گوید:

«اکثر محدثین عقیده دارند مهدى موعود از نسل فاطمه(ع) است و اصحاب ما معتزله آن را انکار ندارند و در کتب خود به ذکر او تصریح کرده‏اند و شیوخ مابه او اعتراف کرده‏اند. فقط فرق آن است که او به عقیده ما هنوز متولد نشده و بعدا متولد خواهد گردید.

ناگفته نماند که: اهل سنت‏بر این گفته خود دلیلى از احادیث‏یا آیات نیاورده‏اند. فقط شهرتى است که در میان ایشان به وجود آمده است و این از نتایج منزوى شدن اهل بیت(ع)و برگشتن خلافت اسلامى از آنهاست چنانکه در مقدمه مقاله به آن اشاره شد. وانگهى احادیث منقوله در کتب اهل سنت عینا عقیده شعیه را مى‏رساند و در آن احادیث مى‏خوانیم که: مهدى موعود(ع) دوازدهمین امام از ائمه دوازده‏گانه و نهمین فرزند امام حسین(ع) و چهارمین فزرند امام رضا(ع) و فرزند بلافصل امام حسن عسکرى(ع) است.

و نیز روایات اهل سنت مى‏گویند که آن حضرت در سال 255 هجرى در نیمه‏شعبان در شهر سامرا از مادرى به نام نرجس به دنیا آمده است. بنابراین شیعه و اهل سنت در مهدى موعود شکى ندارند و هر دو عقیده به مهدى شخصى دارند. منتها، دورانهاى تاریک و انزواى اهل بیت و عصر حکومت‏سیاه بنى‏امیه و بنى‏عباس مانع از آن شد که اهل سنت چیزى را که در کتابهاى خود نوشته و نقل کرده‏اند در میان خود شهرت بدهند و مانند شیعه منتظر آمدن مهدى شخصى(ع) باشند.

ما اینک بعضى از دلایلى را که دلالت‏بر مهدى شخصى دارند از کتب برادران اهل سنت نقل کرده و درباره آنها توضیح مى‏دهیم:

1- محمد صالح حسینى ترمذى حنفى از سلمان فارسى نقل کرده مى‏گوید:

«دخلت على النبى (ص) فاذاالحسین على فخذه و هو یقبل عینیه و فاه و یقول: انت‏سید ابن سیدانت امام ابن امام، نت‏حجة‏ابن حجة ابوحجج تسعة من صلبک تا سعهم قائمهم.» (7)

«یعنى داخل محضر رسول خدا(ص) شدم ناگاه دیدم که حسین(ع) بر روى زانوى آن حضرت است. حضرت چشمها و دهان حسین را مى‏بوسید و مى‏فرمود: تو آقایى فرزند آقایى، تو امامى، پسر امامى، تو حجتى فرزند حجتى. پدر نه‏نفر حجتى از صلب تو که نهم آنها قائم آنهاست.

این حدیث‏شریف صریح است در اینکه مهدى موعود(ع) نهمین فرزند امام حسین(ع) است على هذا متولد هم شده است. بنابراین حدیث نمى‏شود گفت معلوم نیست مهدى چه کسى است و هنوز متولد نشده است.

«عبدالله بسمل‏» نیز همین حدیث را عینا نقل کرده است. (8)

2- «ابوالموید موفق خوارزمى حنفى‏» (متوفاى 568) آن را با کمى تفاوت از «سلیم بن قیس‏» از «سلمان محمدى‏» چنین نقل مى‏کند:

«قال دخلت على النبى(ص) واذاالحسین على فخذه و هو یقبل عینیه و یلثم فاه و یقول انک سیدابن سیدابوسادة انک امام ابن امام ابوائمة، انک حجة ابن حجة ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم (9)

«مهدى موعود(ع) در کلام رسول خدا(ص) به احسن وجه تعیین شده و آن نهمین فرزند امام حسین(ع) است.»

3- حافظ شیخ سلیمان حنفى قندوزى حدیث فوق را در ینابیع‏المودة باب 54 ص 168 و نیز در باب‏56 ص 258 از کتاب مودة القربى تالیف سید على بن شهاب همدانى شافعى (متوفاى‏786) نقل کرده است و نیز در باب‏77 ص 445 باز از مودة‏القربى و در باب 94 ، ص 492 از خوارزمى به دو سند از سلمان فارسى و امام سجاد(ع) از پدرش امام حسین(ع) نقل کرده که دومى چنین است:

«عن على بن الحسین عن ابیه الحسین بن على: دخلت على جدى رسول‏الله(ص) فاجلسنى على فخذه و قال لى: ان الله اختار من صلبک یا حسین تسعة ائمة تاسعهم قائمهم و کلهم فى‏الفضل و المنزلة عندالله سواء»

«امام مى‏فرماید: به محضر جدم رسول‏الله(ص) داخل شدم مرا روى زانوى خویش نشانید و فرمود خداوند از صلب تو نه نفر امام اختیار کرده که نهم آنها قائم آنهاست و همه در فضیلت و مقام پیش خداوند یکسانند».

بنابراین مهدى(ع) یک مهدى معین و نهمین فرزند امام حسین(ع) است.

ناگفته نماند که کتاب «مودة ذوى‏القربى‏» تالیف سید على بن شهاب همدانى شافعى (متوفاى‏786) حاوى چهارده فصل است که شیخ سلیمان حنفى همه آن کتاب را در «ینابیع‏الموده‏» آورده و آن را باب پنجاه و ششم این کتاب قرار داده است و در فصل دهم تحت عنوان «المودة العاشرة فى عدد الائمه و ان المهدى منهم‏» حدیث مبارک فوق را چنانکه گفته شد - در ص 258 از سلیم بن قیس هلالى از سلمان فارسى از رسول‏الله(ص) نقل کرده است.

پس بنابر آنچه ما به دست آورده‏ایم حدیث فوق در کتابهاى «مقتل خوارزمى‏» در «ارجح‏المطالب‏» «مناقب مرتضوى‏» ، «مودة ذوى‏القربى‏» و «ینابیع المودة‏» نقل شده است و دلالت‏بر مهدى شخصى دارد یعنى مهدى موعود(ع) فرزند نهم امام حسین(ع) است.

4- حموئى جوینى شافعى از عبدالله بن عباس نقل کرده که گفت:

«سمعت رسول الله(ص) یقول انا و على و الحسن و الحسین و تسعة من ولدالحسین مطهرون معصومون‏» (10)

«شنیدم که حضرت مى‏فرمود من ، على ، حسن ، حسین ، و نه نفر از فرزندان حسین همه پاک شده از طرف خدا و معصوم هستیم‏».

و نیز همین حدیث را از اصبغ بن نباته از عبدالله بن عباس نقل کرده است (11) وهمچنین در «ینابیع المودة‏» (12) از کتاب «مودة القربى‏» (مودت دهم) واز فرائدالسمطین (13) نقل شده است.

از این حدیث نیز روشن مى‏شود که مهدى موعود(ع) فرزند نهم امام حسین(ع) است و اگر بگویند چه مانعى دارد که فرزند امام حسین باشد ولى بعدا در آخرالزمان متولد شود؟! مى‏گوییم به قرینه روایات گذشته و روایات آینده، نه نفر پشت‏سر منظورند. یعنى امام دوازدهم فرزند نهم امام حسین(ع) است.

5 - شبراوى شافعى مصرى (متوفاى 1172) در کتاب «الاتحاف بحب‏الاشراف‏» (14) وابن صباغ مالکى در «فصول المهمة‏» (15) نقل مى‏کنند که:دعبل‏بن‏على‏خزاعى مى‏گوید: چون به محضر حضرت رضا(ع) رسیدم و در ضمن قصیده خود این دو شعر را خواندم که

: خروج امام لا محالة خارج یقوم على اسم الله و البرکات یمیز فینا کل حق و باطل و یجزى على النعماء النقمات

حضرت رضا(ع) با گریه سرش را بلند کرد و فرمود: اى دعبل! در این دو شعر جبرئیل به زبان تو سخن گفته است آیا مى‏دانى آن امام کدام است که قیام مى‏کند؟ گفتم: نمى‏دانم، فقط شنیده‏ام که امامى از شما اهل بیت قیام کرده زمین را پر از عدل خواهد کرد.

«فقال: یا دعبل الامام بعدى محمد ابنى و بعده على ابنه و بعده ابنه الحسن و بعد الحسن ابنه الحجة‏القائم المنتظر فى غیبة المطاع فى ظهوره و لو لم یبق من‏الدنیا الایوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یخرج فیملاء الارض عدلا کما ملئت جورا».

«اى دعبل! امام بعد از من پسرم محمد و بعد از او پسر او ست و بعد از او حسن و بعد از حسن پسرش حجت قائم منتظر است. در غیبت مورد اطاعت‏خواهد بود و در وقت ظهورش اگر از عمر دنیا نماند مگر یک روز ، خدا آن روز را بلند خواهد کرد تا خروج نموده و زمین را پر از عدل و داد گرداند همانطور که از ظلم پر شده باشد.»

شایان ذکر است که این حدیث را شیخ‏الاسلام حموئى در فرائدالسمطین از ابوالصلت عبدالسلام هروى (16) و حافظ قندوزى حنفى از فوائد حموئى شافعى (17) نقل کرده است

6- شیخ‏الاسلام حموئى جوینى شافعى در فرائد السمطین (18) از حسین بن خالد نقل کرده که [امام] على‏بن‏موسى‏الرضا(ع) فرمود کسى که ورع ندارد، دین ندارد و کسى که تقیه ندارد ایمان ندارد و «ان اکرمکم عندالله اتقیکم‏» یعنى عمل کننده‏تر به تقیه. گفته شد یابن رسول‏الله تا کى تقیه کنیم؟ فرمود: تا روز وقت معلوم و آن روز خروج قائم ماست هر کسى تا قبل از خروج قائم تقیه را ترک کند از مانیست .

«فقیل له یابن رسول‏الله و من القائم منکم اهل البیت؟ قال: الرابع من ولدى ابن سیدة الاماء یطهر الله به الارض من کل جور و یقدسها من کل ظلم و هوالذى یشک الناس فى ولادته و هو صاحب الغیبة قبل خروجه فاذا خرج اشرقت الارض بنوره‏»

«گفته شد یابن رسول‏الله کدامیک از شمااهل بیت، قائم است؟ فرمود: فرزند چهارم من ، پسر خانم کنیزان . خداوند به وسیله او زمین را از هر ظلم پاک و از هر ستم خالى مى‏گرداند. او همانست که مردم در ولایت وى شک کنند و او صاحب غیبت است و چون خروج کند زمین بانورش روشن مى‏گردد.»

او همانست که زمین براى وى پیچیده شود و براى وى سایه‏اى نباشد و او همان است که منادى درباره وى از آسمان ندا مى‏کند. ندایى که خدا آن را به گوش همه اهل زمین مى‏رساند. منادى مى‏گوید:بدانید حجت‏خدا در نزد کعبه ظهور کرده تابع او شوید که حق در او و با اوست و آن است قول خداى عزوجل که مى‏فرماید:

«ان نشا ننزل علیهم من‏السماء آیة فظلت اعناقهم لها خاضعین‏» (19)

این حدیث مانند حدیث‏سابق دلالت‏بر مهدى معین دارد.

حافظ قندوزى همین حدیث را از فرائد السمطین نقل کرده و مى‏گوید:

«قال الشیخ المحدث الفقیه محمد بن ابراهیم الجوینى الحموئى الشافعى فى کتابه فرائد السمطین عن دعبل الخزاعى ... » (20)

7- ابن صباغ مالکى در «الفصول‏المهمه‏» (21) که آن را در معرفت ائمه نگاشته است مى‏گوید:

«و روى ابن‏الخشاب فى کتابه موالید اهل بیت‏یرفعه بسنده الى على‏بن‏موسى‏الرضا(ع) انه قال: الخلف الصالح من ولد ابى محمد الحسن بن على و هو صاحب الزمان القائم المهدى‏»

«ابن خشاب ابومحمد عبدالله بن احمد بغدادى در کتاب خود که سندش را به امام رضا(ع) رسانده که آن حضرت فرمودند: خلف صالح (مهدى موعود) از فرزندان ابى محمد حسن بن على عسکرى است و او صاحب الزمان و قائم مهدى است‏».

8 - شیخ الاسلام حموئى شافعى در فرایدالسمطین (22) و موفق بن احمد خوارزمى حنفى در کتاب «مقتل‏الحسین‏» (23) (ع) نقل مى‏کنند از ابى‏سلمى که شترچران رسول خدا(ص) بود (24) مى‏گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که مى‏فرمود: در شب معراج از خداى جلیل خطاب آمد:

«آمن الرسول بما انزل الیه من ربه‏» (25)

گفتم: «والمومنون‏» خطاب رسید: راست گفتى اى محمد ، کدام کس را در میان امت‏خود گذاشتى؟ گفتم:بهترین آنها را خطاب رسید: على‏بن‏ابى‏طالب را؟ گفتم: آرى پروردگارا! خطاب رسید: یا محمد! من توجه کردم به زمین، توجه کاملى و تو را از اهل زمین اختیار کردم. نامى از نامهاى خود رابراى تو مشتق کردم. من یاد نمى‏شوم، مگر آنکه تو هم با من یادشوى .منم محمود و تویى محمد.

بعد دفعه دوم به زمین نظر کردم از آن «على‏» را برگزیدم و نامى از نامهاى خود براى او مشتق کردم و منم اعلى و اوست على یا محمد! من تو را و على ، فاطمه و حسن، حسین و امامان از فرزندان حسین را از شبح نور آفریدم (26) و ولایت‏شما را بر اهل آسمانها و زمین عرضه کردم . هر که قبول کرد در نزد من از مؤمنین است و هر که انکار نمود نزد من از کفار است. اى محمد! اگر بنده‏اى از بندگان من مرا عبادت کند تا از کار افتد و یا مانند مشک خشکى گردد. پس در حال انکار لایت‏شما پیش من آید ، او را نمى‏آمرزم تا اقرار به ولایت‏شما کند. اى محمد! آیا میخواهى اوصیاى خود را ببینى؟ گفتم: آرى بار خدایا ، خطاب آمد: به طرف راست عرش خدا بنگر:

«فالتفت فاذا انا بعلى و فاطمه والحسن و الحسین و على بن الحسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و الحسن بن على و المهدى فى ضحضاح من نور قیاما یصلون و هو - یعنى‏المهدى - فى وسطهم کانه کوکب درى و قال یا محمد هولاء الحجج و هو الثاثر من عترتک و عزتى و جلالى انه الحجة‏الواجبة لا ولیائى والمنتقم من اعدائى‏».

«من به طرف راست عرش خدا نگاه کردم ناگاه دیدم: على ، فاطمه ، حسن ، حسین ، محمد بن على ، باقر ، جعفربن محمد صادق ، موسى بن جعفر کاظم ، على بن موسى‏الرضا، محمد بن على جواد ، على بن محمد هادى ، حسن بن على عسکرى و مهدى در دریایى از نور ایستاده و نماز مى‏خوانند و مهدى در وسط آنها مانند ستاره درخشانى بود. خدا فرمود: اى محمد ! اینها حجتها هستند، مهدى منتقم عترت توست . به عزت و جلال خودم قسم او حجتى است که ولایتش بر اولیاى من واجب است و او انتقام گیرنده از دشمنان من است‏».

حافظ حنفى قندوزى ، این حدیث‏شریف را در «ینابیع المودة‏» (27) از خوارزمى نقل کرده‏و مى‏گوید: حمویى نیز در فرائد آن را نقل کرده است و در ینابیع به جاى «والمهدى‏» عبارت «و محمد المهدى بن الحسن‏» آمده است. این حدیث گذشته از دلالت‏بر مهدى شخصى حاوى اسامى مبارک همه امامان صلوات‏الله علیهم اجمعین - است.

9- «موفق بن احمد خوارزمى‏» در «مقتل الحسین‏» (28) و «شیخ الاسلام حمویى شافعى‏» در «فرائدالسمطین‏» (29) «سعید بن بشیر» از على ابن ابى‏طالب(ع) نقل کرده‏اند که فرمود:

قال رسول‏الله(ص)انا واردکم على الحوض و انت‏یا على‏الساقى و الحسن الرائد (30) والحسین الامر و على‏بن الحسین الفارط و محمد بن على‏الناشر و جعفر بن محمد السائق و موسى بن جعفر محصى المحبین و المبغضین و قامع المنافقین و على بن موسى معین المؤمنین و محمد بن على منزل اهل الجنة فى درجاتهم و على بن محمد خطیب شیعته و مزوجهم الحور العین والحسن بن على سراج اهل‏الجنة یستضئون به والمهدى شفیعهم یوم‏القیامه حیث لایاذن‏الله الا لمن یشاء و یرضى‏».

من پیشتر از شما وارد (31) حوض کوثر مى‏شوم تو یا على ساقى کوثر هستى و حسن مدیر آنست ، حسین فرمانده آن مى‏باشد، على بن الحسین سابق بردیگران در رسیدن به آن ، امام باقر مقسم آن ، جعفر صادق سوق‏دهنده به آن ، موسى بن جعفر شمارنده دوستان و دشمنان و زایل‏کننده منافقان ، على بن موسى یار مؤمنان ، محمد بن على جواد نازل کننده اهل بهشت در درجاتشان و على بن محمد هادى ، خطیب شیعه و تزویج کننده حورالعین به آنهاست، حسن بن على عسکرى چراغ اهل بهشت است. مردم از روشنایى آن روشنایى مى‏گیرند و مهدى موعود شفاعت کننده آنهاست در مکانى که خدا اجازه شفاعت نمى‏دهد مگر به کسى که بخواهد و از او راضى باشد».

این حدیث مبارک نیز که برادران اهل سنت‏به صورت قبول ، آن را نقل کرده‏اند حاوى نامهاى پاک دوازده امام: است.
10- حافظ سلیمان قندوزى از جابربن یزید جعفى نقل کرده مى‏گوید: شنیدم جابر بن عبدالله انصارى مى‏گفت: رسول خدا(ص) به من فرمود:
a«یا جابر! ان اوصیایى و ائمة المسلمین من بعدى اولهم على ، ثم‏الحسن ، ثم الحسین، ثم على بن الحسین ، ثم محمد بن على المعروف بالباقر ستدرکه یا جابر فاذالقیتة فاقرئه منى‏السلام ، ثم جعفربن محمد، ثم موسى بن جعفر ، ثم على بن موسى ، ثم محمد بن على ، ثم على بن محمد، ثم الحسن بن على ،ثم القائم، اسمه اسمى و کنیه کنیتى ابن الحسن بن على ذاک الذى یفتح‏الله على یدیه مشارق الارض و مغاربها ذاک‏الذى یغیب عن اولیائه غیبة لا یثبت على القول بامامته الا من امتحن الله قلبه للایمان‏» (32)

«اى جابر! اوصیاى من و امامان مسلمین بعد از من اول آنها على بن ابى‏طالب است. بعد از او حسن ، بعد از او حسین ، بعد از او على بن حسین ، بعد از او محمد بن على معروف به باقر . اى جابر! تو او را درک خواهى کرد و چون به خدمتش رسیدى سلام مرا برسان ، بعد از او جعفر بن محمد ، بعد از او موسى‏بن جعفر ، بعد از او على بن موسى ، بعد از او محمد بن على، بعد از او على بن محمد ، بعد از او حسن بن على، بعد از او قائم آل محمد که نامش نام من و کنیه‏اش کنیه من است پسر حسن بن على ، او همانست که خدا با دست وى شرق و غرب زمین را فتح مى‏کند، او همانست که از دوستان خویش مدت زیادى غایب مى‏شود، تا حدى که در اعتقاد به امامت او باقى نمى‏ماند مگر آنان که خداوند قلوبشان را با ایمان امتحان کرده است‏»

جابر مى‏گوید: گفتم یا رسول‏الله! آیا مردم در زمان غیبت از وجود وى منتفع مى‏شوند؟ فرمود: آرى به خدایى که مرا به حق فرستاده، مردم در زمان غیبت از نور ولایتش روشنایى مى‏گیرند. چنانکه مردم از آفتاب بهره مى‏برند با آنکه زیر ابرهاست. اى جابر! اینکه گفتم از مکنونات سر خداست و از علم مخزون خدا مى‏باشد آن را اظهار مکن مگر به کسى که اهلیت دارد.

در اینجا بدلیل ضیق مجال به ذکر موارد یادشده اکتفا کرده و طالبان را براى مطالعه بیشتر در این زمینه به کتاب «اتفاق در مهدى موعود» از همین نگارنده ارجاع مى‏دهیم.


نظر شما ()


9:37 صبح چهارشنبه 88/1/19

ریاضی

نویسنده: عاطفه

که گفته اند فهم و درک سؤال ( مسئله ) نصف حل آن است . یعنی وقتی که مسئله را فهمیدی به راحتی می توانی جواب آن را هم بدهی  .

 از طرفی دیگر دانش آموز که از یک درس غیر از ریاضی ضعیف باشد به دلایل مختلف مثل یأس ، نامیدی و ...... ممکن است نظر او نسبت به سایر دروس برگردد و باعث شکست او در سایر دروس شود . که در اینجا معلم دلسوز و فداکار او می تواند با گرفتن نقاط قوت او باعث تشویق وی شود . و با شناسایی و رفع ضعفهای او باعث پیشرفت او گردد .

  فراموشی و عدم توجه کافی در هنگام نوشتن و حل تمرینها

 الف- فراموشی :

 کودکان از نظر نیروی یادآوری و حفظ مطالب با یکدیگر فرق دارند .

 کودک هر چه با هوش تر باشد حفظ کردن مواد درسی برایش آسان تر است .

 اما هوش تنها عامل نیست بلکه روش تدریس نقش مهمی دارد .

 انواع فراموشی :

 الف- فراموشی با علم به اینکه مطالب را آنقدر نمی دانیم که بتوانیم آن را به خاطر آوریم .

 ب- فراموشی با اطلاع به اینکه موضوع را خوب می دانیم ولی به عللی نمی دانیم در حال حاضر آن را به یاد آوریم .

 ج- فراموشی همراه با میلی ناخودآگاه برای فراموش کردن

 علل فراموشی :

 1- تداخل : پیش از آنکه بخواهیم مطلبی را اضافه بر مطالب دیگری که قبلا" آموخته ایم ، فراگیریم لازم است آن اندازه به مطلب نخست مهلت بدهیم تا در ذهن جایگزین شود .

 2- کاستی : حافظه در اثر زمان دچار کاستی یا ضعف می شود . کاستی در صورتی پدید می آید که به مطلب آموخته شده کم مراجعه می شود . هر چه آموخته های گذشته را کمتر به کار بریم  زودتر آنها را فراموش می کنیم .

 3- کمبود وقت برای یادآوری : برای یادآوری یک مطلب به زمان لازم و زمینه مناسب نیاز است در غیر این صورت آموخته ها ممکن ایت از ذهن دور شوند و به راحتی نتوانیم آن مطلب را یاد آوریم .

 4- ترس هنگام یادآوری و سرکوبی : هرگاه تجربه گذشته در ما احساس شدید اضطراب یا گناه به وجود آورده باشد ، می خواهیم خاطره آن تجربه را از ضمیر خود دور سازیم و آن را فراموش کنیم .

 اعتماد به حافظه کمک می کند - مثلا" ترس از امتحان به سبب ناتوانی فرد و بی اعتمادی به خود پدید می آید . هر چه بتوانیم اعتماد یادگیرنده را بیشتر جلب کنیم
امکان دارد ترس او کمتر شود .

 کودکان از نظر نیروی یادآوری و حفظ مطالب با یکدیگر فرق دارند .

 کودک هر چه با هوش تر باشد حفظ کردن مواد درسی برایش آسان تر است .

 اما هوش تنها عامل نیست بلکه روش تدریس نقش مهمی دارد .

 تشکیل صورتهای ذهنی :

 هر یک از حواس ما دارای صورت ذهنی خاص خود است . مثلا" وقتی تصویر شیئی را که در زمان گذشته دیده ایم در فکرمان مجسم می کنیم ، ادراک ما یک تصویر بصری است . یا وقتی صدایی را به خاطر می آوریم که در گذشته آنرا شنیده ایم ، تجربه ما یک تصویر سمعی است . هنگامی که احساس شیئی را در خاطر زنده کنیم که در گذشته هم آن را لمس کرده ایم یک تصویری لامسه ای را در ذهن مجسم می کنیم .

 بویی را که در گذشته استشمام کرده ایم اگر دوباره به ذهن برگردانیم یک تصویر بویای است .  و به خاطر آوردن مزه خوراکی که قبلا" آن را خورده ایم یک تصویر چشایی است . اگر احساس عضلانی را در ذهن مجسم کنیم تجربه ما یک صورت ذهنی از جنبش ماهیچه ای است .

 هنگام درس شاگردان را وادار کنیم تا حد امکان حواس مختلف خود را بکار ببرند .

 حافظه به تداعی بستگی دارد :

 حافظه به تداعی یا همخوانی مربوط است . برای به یادآوردن مطالب یک موضوع خاص به نیروی پیوندهایی که هنگام آموختن به وجود آمده است بستگی دارد . هر چه این همخوانیها نیرومندتر باشد ، مطالب زودتر و آسان تر به یادآورده می شوند .

 تداعی در موارد زیر به وجود می آید :

 1- مجاورت : یکی از راههای کمک به کودکان برای ایجاد بیان مطالب آن است که این مطالب را با هم بیاوریم و نشان دهیم . در نتیجه شنیدن و دیدن واژه ها و یا اعداد که با یکدیگر نشان داده شده اند ، کودکان پیوندی بین این دو مطالب بوجود می آورند .

  2- مشابهت : به خاطر سپردن و به یاد آوردن واژه name  در زبان انگلیسی از آن جهت برای کودک ایرانی آسان است که با واژه (( نام )) در زبان فارسی شباهت دارد . هر چه بیشتر بتوانیم راههایی را نشان دهیم که مطالب تازه بیشتر مطالبی باشد که کودکان قبلا" با آن آشنایی داشته اند . 

 3- تضاد : هرگاه مطالب تازه متضاد با چیزهایی باشد که کودک به آنها آشنایی داشته است  ، می توان از این راه به حافظه و یادگیری او کمک کرد .

 اثر علاقه : هر چه کودک به ریاضی علاقه داشته باشد به آن توجه بیشتری می کنید و آن را بهتر به خاطر می سپارد . پس باید زمینه علاقمند شدن دانش آموزان را بهدرس ریاضیات فراهم آوریم .

تازگی و تکرار : کودک درسی را که دیروز آموخته است ممکن است درس شش هفته پیش خود بهتر به خاطر داشته باشد ولی اگر درس شش هفته پیش نیز به حد کافی دوره شود ، شاگر اگر از درس روز گذشته بیشتر به خاطر نداشته باشد ، کمتر به یاد نخواهد داشت بنابراین معلم درس ریاضیات باید وقت فراوانی را به دوره اختصاص دهد .

 اهمیت یاد آوری : باید دانش آموزان را وادار کنیم تا مطالبی را که آموخته اند بیاد آورند . بیاد آوردن بیشتر از گوش دادن کوشش و فعالیت لازم دارد و هرچه شاگردان در این باره بیشتر کوشش کنند معلومات دریافتی را بهتر به ذهن می سپارند و کمتر فراموش می کنند .

 ب- عدم توجه :

 تعدادی از دانش آموزان با اینکه عملیات مربوط به ریاضی را به خوبی می دانند ، اما به علت عدم توجه کافی دچار اشتباهاتی می شودند که نمره آنها را در درس ریاضی کاهش می دهد . مثالهای زیر نمونه هائی از این اشتباهات هستند :

 1- عدم توجه به علامتها :

                               

2- عدم دقت به ستونها :

      3- عدم توجه به نوشتن کامل اعداد :

 

                                                        

4- جا انداختن اعداد :

 

                                         

5- محاسبه نکردن یک عدد :

 

                                                                 6- به کار بردن نادرست عضو خنثی :

                                                                   91 

                                                                   13  + 

                                                                   93 

 7- اشتباه در اثر مجاورت نویسی :

                                                        14 

                                                  36+ 15  +

                                                  43 9  2

                                                  979 

 

این قبیل دانش آموزان در واقع عملیات مربوط به ریاضی را می دانند ، اما توجه و دقت کافی ندارند . و معلم باید در اینگونه دانش آموزان دقت آنان را پرورش دهد . و آگاه باشد که تمرین بیشتر و تدریس دوباره درس برای آنان بی فایده و حتی مضر خواهد بود


نظر شما ()


9:34 صبح چهارشنبه 88/1/19

ریاضی

نویسنده: عاطفه

1- وسایل کمک آموزشی بازده آموزشی را از لحاظ کمی و کیفی افزایش می دهد .

 

2- وسایل کمک آموزشی می تواند یادگیری را انفرادی کند .

 

3- وسایل کمک آموزشی آموزش را با قدرت بیشتری عملی می سازد .

 

 

 

4- وسایل کمک آموزشی دسترسی به فرهنگ و آموزش را به طور یکسان برای همه میسر می سازد .

 

5- وسایل کمک آموزشی اساس قابل لمس را برای تفکر و ساختن مفاهیم فراهم می سازد . و در نتیجه از میزان عکس العمل گفتاری دانش آموز می کاهد .

 

6- مورد علاقه زیاد و فراون شاگردان هستند و توجه به آنها را به موضوع اصلی معطوف می سازد .

 

7- اساس لازم را برای یادگیری تدریجی و تکمیلی آماده می سازد و در نتیجه یادگیری  را دائمی می کند .

 

8- تجارب واقعی و حقیقی را در اختیار شاگردان قرار می دهد و در نتیجه موجب فعالیت ایشان می شود .

 

9- پیوستگی افکار را موجب می گردد  .

 

10- در توسعه و رشد معنی در ذهن شاگرد مؤثر هستند .

 

11- مهارتی را به طور کامل و مؤثر به دانش آموزان می آموزد .

 

12- تجاربی را در اختیار شاگردان قرار می دهد که از راههای دیگر امکان ندارد .

 

استفاده از وسایل آموزشی موجب می شود که دانش آموزان از همه حواس خود جهت یادگیری مطالب استفاده کنند . از آنجا که % 75  از یادگیری مطالب توسط چشم و بینایی یاد گرفته می شود ، این موضوع باعث شد که معلمان بیشتری به استفاده از وسایل کمک آموزشی و وسایل بصری روی آوردند .

 

یکی از عللی که تعدادی از معلمان از وسایل کمک آموزشی استفاده نمی کنند این است که فکر می کنند که منظور از وسایل کمک آموزشی همان وسایلی است که فقط به منظور آموزش دانش آموزان و با هدف وسیله کمک آموزشی از قبل ساخته شده می باشد .

 

ولی این فکر اشتباهی می باشد ، زیرا با وسایل دور ریختنی و مازاد نیز می توان یک وسیله کمک آموزشی ساخت که به اهداف مورد نظر درس برسیم .

 

اگر بخواهیم نتیجه تحقیقات پیاژه و سایر محققین ارزشمند را در مورد تدریس ریاضیات به کودکان ، در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوئیم : وسایل کمک آموزشی را به مدارس ببریم . هیچ معلمی نباید در تدریس ریاضیات بویژه در سالهای اولیه دبستان ، بدون وسیله کمک آموزشی باشد . البته بیدرنگ باید تذکر دهیم که منظور ما این نیست که معلم نمی تواند بدون داشتن وسایل از پیش ساخته و تعیین شده  ریاضیات را تدریس کند ، بلکه یک معلم در صورتی که مفاهیم را به درستی درک کند و روش تدریس صحیح داشته باشد، می تواندحتی از نخودولوبیا و چوب کبریت نیز در تدریس ریاضیات استفاده کند .

 

افت در دروس دیگر و تأثیر آن بر ریاضیات :

 

دانش آموزای که در درس فارسی ( خواندن ) مشکل دارد ، مسلما" در درس املاء و نگارش مشکل خواهدداشت ، چون کسی که نتواند به درستی کلمه یا جمله ای را بخواند هیچ موقع نخواهد توانست درستی آن را درک کند و بنویسد .

 

تحقیقات نشان می دهد که بیشتر دانش آموزانی که در درس ریاضیات ضعیف هستند در درس املاء و فارسی نیز مشکل دارند و یا بر عکس . که البته عکس این قضیه بیشتر صارق است . یعنی دانش آموزانی که در درس املاء فارسی ضعیف هستند هم مشکل دارند .

 

دانش آموزی که نتواند سؤال ( پرسش ) به درستی بخواند ، نخواهد توانست درک کند و در نتیجه نخواهد توانست آن را تحلیل نماید و در نهایت از حل مسئله عاجزخواهدبود .

 

 

 


نظر شما ()


9:31 صبح چهارشنبه 88/1/19

تدزیس

نویسنده: عاطفه

اصطلاح تدریس ،اگر چه در متون علوم تربیتی مفهومی آشنا به نظر می رسد ،اکثر معلمان و مجریان برنامه های درسی با معنی و ماهیت درست آن آشنایی دارند . برداشتهای مختلف معلمان از مفهوم تدریس می تواند در نگرش آنان نسبت به دانش آموزان و نحوه ی کار کردن با آنها تأثیرمثبت یا منفی بر جای گذارد . برداشت چند گانه از مفهوم تدریس می تواند دلایل مختلفی داشته باشد ؛از مهمترین آنها ضعف دانش پایه و اختلاف در ترجمه و برداشت نادرست معلمان از دیدگاههای مختلف تربیتی است. گاهی آشفتگی و

اغتشاش در درک مفاهیم تربیتی به حدی است که بسیاری از کارشناسان ، معلمان و دانشجویان این رشته مفاهیمی چون پرورش ، آموزش ،تدریس و حرفه آموزی را یکی تصور می کنند وبه جای هم به کار می برند . این مفاهیم اگر چه ممکن است در برخی جهات وجوه مشترک و در هم تنیده داشته باشند ، اصولاً مفاهیم مستقلی هستند و معنای خاص خود را دارند .

پرورش یا تربیت «جریانی است منظم و مستمر که هدف آن هدایت رشد جسمانی ، شناختی ، اخلاقی و اجتماعی یا به طور کلی رشد همه جانبه شخصیت دانش آموزان در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعداد آنان است » (سیف ،1379 ، 28 ) . بر اساس چنین تعریفی پرورش یک نظام است ، نظامی که کارکرد اساسی اش شکوفا کردن استعداد و تربیت شهروندانی است که هنجارهای مورد پذیرش جامعه راکسب کنند و متعهد به ارزشهای آن باشند . حتی بسیاری از صاحب نظران تربیتی کارکردی فراتر از کارکرد ذکر شده برای پرورش قائلند و معتقدند که القای ارزشها و سنتها و اخلاقیات پذیرفته شده جامعه به افراد یکی از قدیمی ترین دیدگاه پرورشی است ، به جای چنین کارکردی ،نظام تربیتی باید رشد مهارتهای شناختی از قبیل تفکر انتقادی ، تحلیل ارزشها و مهارتهای گروهی را در کانون کارکردهای خود قرار دهد تا زمینه ی مردم سالاری در جامعه فراهم شود . (میلر ،1983) گروهی دیگر نیز بر این باورند که نظام تربیتی باید عامل تغییر و تحول اجتماعی باشد . (فریره ، 1972 )

تحلیل مفاهیم و کارکردهای ذکر شده نشان می دهد که به هیچ وجه نمی توان مفهوم «پرورش » را با مفاهیمی چون آموزش ،تدریس و یا حرفه آموزی یکی دانست .پرورش مفومی کلی است که می تواند سایر مفاهیم را در درون خود جای دهد .

مفهوم آموزش برخلاف پرورش یک نظام نیست ، بلکه آموزش فعالیتی است هدفدار واز پیش طراحی شده ،که هدفش فراهم کردن فرصتها و موقعیت هایی است امر یادگیری را در درون یک نظام پرورشی تسهیل کند و سرعت بخشد .بنابراین آموزش وسیله ای است برای پرورش ، نه خود پرورش .آموزش یک فعالیت مشخص و دقیق طراحی شده است ؛پس هدفهای آن دقیق تر و مشخصتر و زودرستر از هدفهای پرورشی است .آموزش ممکن است با حضور معلم ویا بدون حضور معلم از طریق فیلم ،رادیو ،تلویزیون و سایر رسانه ها صورت گیرد .

مفهوم تدریس به آن قسمت از فعالیت های آموزشی که با حضور معلم در کلاس درس اتفاق می افتد اطلاق می شود . تدریس بخشی از آموزش است و همچون آموزش یک سلسله فعالیت های منظم ، هدفدار واز پیش تعیین شده را در بر می گیرد و هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری از سوی معلم است . به آن قسمت از فعالیت های آموزشی که به وسیله ی رسانه ها و بدون حضور و تعامل معلم با دانش آموزان صورت می گیرد به هیچ وجه تدریس گفته نمی شود. بنابر این آموزش معنایی عامتر از تدریس دارد . به عبارت دیگر می توان گفت هر تدریسی آموزش است ،ولی هر آموزشی ممکن است تدریس نباشد . چهار ویژگی خاص در تعریف تدریس وجود دارد که عبارتند از :

الف ) وجود تعامل بین معلم و دانش آموزان

ب) فعالیت بر اساس اهداف معین واز پیش تعیین شده

ج ) طراحی منظم با توجه به موقعیت و امکانات

د) ایجاد فرصت و تسهیل یادگیری . » ( شعبانی ،ص 9 ، 1382)

تعریف تدریس :

« تدریس عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد ، بر اساس طراحی منظم و هدفدار معلم ،برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد . تدریس مفاهیم مختلف مانند نگرشها ، گرایشها ،باورها ، عادتها و شیوه های رفتار وبه طور کلی انواع تغییراتی راکه می خواهیم در شاگردان ایجاد کنیم، دربر می گیرد .» (میرزا محمدی ،ص 17 ، 1383)

  روش های نوین تدریس

روش کنفـــــرانس ( گــــرد هم آیی )

«این روش با روش سخنرانی تفاوت دارد زیرا در روش سخنرانی، معلم مسئول دادن اطلاعات به دانش آموزان است. در حالیکه در این روش اطلاعات توسط دانش آموزان جمع آوری و ارائه می گردد. این روش می تواند مشخص کند که دانش آموزان تا چه اندازه می دانند. این روش یک موقعیت فعال برای یادگیری به وجود می آورد. نقش معلم در کنفرانس صرفاً هدایت و اداره کردن جلسه و جلوگیری از مباحثاتی است که منجر به انحراف از موضوع کنفرانس و روال منطقی آن شود. این روش برای کلیه دروس وسنین مختلف کاربرددارد.

روش شاگــــرد ـ استــــادی

قدمت این روش به زمانی که انسان مسئولیت آ موزش دهی انسانهای دیگر را چه از طریق غیررسمی و چه از طریق رسمی به عهده گرفت ،می رسد .و قدمت آن به صدر اسلام برمی گردد مسجد نخستین موسسه ای بود که چنین سیستمی را برای تعلیم و تربیت مسلمانها به کار برده است. از روشهای تعلیمی که در روش شاگرد ـ استادی حائز اهمیت است , روش حلقه یا مجلس است, که پیامبر عظیم الشان اسلام از این روش به مردم آن زمان آموزش می داد. همه افراد در کودکی دوست دارند نقشی غیر از نقش واقعی خود بازی کنند , روش شاگرد ـ استادی به این نقش خیالی, جامه عمل می پوشاند. در این روش به دانش آموزان اجازه داده می شود که نقش معلم را ایفا کنند. هدف اساسی این روش آن است که شاگرد , معلم گردد و از این طریق تجارب تازه و ارزشمندی به دست آورد .در این روش ,در صورت فقدان معلمان متخصص, تعداد زیادی از دانش آموزان مهارت خاص را آموخته اند و می توان از آنها استفاده کرد. 

روش چند حســـی ( مختلط )

استفاده از این روش مستلزم به کار گرفتن همه حواس است و جریان یادگیری از طریق تمام حواس صورت می گیرد . از طریق کار بست این روش می توان , مطالب و مهارتها را درک کرد , ارتباط موثرتری برقرار کرد , مهارتها و مطالب را از یک موقعیت به موقعیت دیگر تعمیم داد. در یادگیری روش چند حسی به طور کلی از همه حواس استفاده می شود, به بیان دیگر ,یادگیری بصری که 75 % از مجموع یاد گیری ما از طریق دیدن است , یادگیری سمعی که 13 % از مجموع یادگیری ما از طریق شنیدن است , لمس کردن , که 6% از مجموع یادگیری ما از طریق لمس کردن است , چشیدن که 3% از مجموع یادگیری ما از طریق چشیدن است و بوییدن که 3% از مجموع یادگیری از طریق بوییدن است.  

روش حل مسئلــــه

این روش یکی از روشهای فعال تدریس است. اگر نظام  آموزشی بخواهد توانایی حل مسئله را به دانش آموزان یاددهد, (البته مسئله به معنی مشکل و معضل نیست, به بیان دیگر مسئله موضوعی نیست که برای ما مشکل ایجاد کند, بلکه رسیدن به هدف در هر اقدامی, به نوعی حل مسئله است, (خورشیدی , غندالی , موفق, 1378) در این روش آموزش در بستر پژوهش انجام می شود و منجر به یادگیری اصیل و عمیق و پایدار در دانش آموزان می شود. در این روش ابتدا معلم باید مسئله را مشخص, سپس به جمع آوری اطلاعات توسط دانش آموزان پرداخته شود, و بعد از جمع آوری اطلاعات بر اساس اطلاعات جمع آوری شده دانش آموزان فرضیه سازی و در نهایت فرضیه ها را ازمون و نتیجه گیری شود. اگر روش حل مسئله درست انجام شود می تواند منجر به بارش یا طوفان فکری گردد. یعنی اگر معلم روش تدریس حل مسئله را به درستی انجام دهد, دانش آموزان می کوشند تا برای حل مسئله با استفاده از تمام افکار و اندیشه هایی که دارند, در کلاس راه حلی بیابندو آن را ارائه دهند. به بیان دیگر اگر معلم در روش تدریس حل مسئله به درستی عمل کند, منجر به روش تدریس بارش مغزی نیز می شود. به طور کلی اگر نظام آموزش و پروش بخواهد در جهت تقویت زمینه های بالقوه خلاقیت نقش مهمی ایفا کند همانا بست روشهای تدریس حل مسئله و بارش فکری در کلاس درس توسط معلمان است.

روش پـــــروژه ای

روش تدریس پروژه ای به دانش آموزان امکان می دهد تا قدرت مدیریت, برنامه ریزی و خود کنترلی را در خودشان ارتقاء بخشند. در این روش دانش آموزان می توانند با توجه به علاقه ی خود موضوعی انتخاب و به طور فعالانه در به نتیجه رساندن آن موضوع شرکت نمایند. براین اساس در این روش دانش آموزان یاد می گیرند که چگونه به طور منظم و مرحله ای کاری را درس انجام دهند و این روش باعث تقویت اعتماد به نفس در دانش آموزان می شود زیرا بین آنها و معلم رابطه صحیح آموزشی بر قرار است و در نهایت این روش باعث تقویت همکاری, احساس مسئولیت, انضباط کاری صبر و تحمل در انجام امور و تحمل عقاید دیگران و مهارتهای اساسی پژوهش در دانش آموزان می شود.

 شیــــــوه سخنــــــرانی  

معلم به طور شفاهی اطلاعات و مفاهیم را , در عرض مدتی که ممکن است از چند دقیقه تا یک ساعت یا بیشتر طول بکشد, در کلاس ارائه می دهد. در سخنرانی می توان معلم را با عنوان پیام دهنده و دانش آموز را به عنوان پیام گیرنده تصور کرد. از این نظر سخنرانی شیوه ای است یک سویه, برای انتقال اطلاعات, که معمولاً فراگیر در آن نقش غیر فعالی دارد. محتوای سخنرانی را معلم قبل از ورود به کلاس تعیین می کند.

 شیوه بازگویـــی

بازگویی شیوه ای است که معلم بکار می برد تا فرگیر را در بیاد سپردن اشعار, قواعد, فرمولها, تعاریف و اصطلاحات تشویق کند. در بازگویی معمولاً معلم از دانش آموز انتظار دارد که موضوع بیاد سپرد را کلمه به کلمه بیان کند. شیوه بازگویی مطالب, با آنکه اغلب در کلاسها مورد استفاده قرار می گیرد, ولی متاسفانه ضرورتاً دلالت بر تحقق یادگیری نمی کند. کاربرد این شیوه تنها نشان می دهد که دانش آموز مطالب مورد نظر را بیاد سپرده است. گاهی هدف معلم اساساً این است که دانش آموز موضوعی را بخاطر بسپارد تا برای درک مفهوم خاصی از آن را بکار برد, در این روش صورت بکار گرفتن این شیوه ممکن است مفید باشد.

 شیـــــوه پــــرسش و پاســـــخ

شیوه پرسش و پاسخ شیوه ای است که معلم به وسیله آن فراگیر را به تفکر در باره مفهومی جدید یا بیان مطالبی فرا گرفته شده نشویق می کند. معلم, وقتی که می خواهد مفهوم دقیقی را در کلاس مطرح نماید یا توجه فراگیران را به موضوعی جلب کند شیوه پرسش و پاسخ را به کار می برد و نیز بدین وسیله فراگیر را تشویق می کند تا اطلاع خود را درباره موضوعی بیان کند ممکن است برای مرور کردن مطالبی که قبلاً تدریس شده اند مفید باشد, یا وسیله خوبی برای ارزشیابی میزان درک فراگیر از مفهوم مورد نظر باشد.

 


نظر شما ()


9:31 صبح چهارشنبه 88/1/19

تدریس

نویسنده: عاطفه

 شیوه تمــــرینی

معلم معمولاً بوسیله تمرین, فراگیر را به تکرار مطلب یا کاربرد آن تشویق می کند تا فراگیر در موضوع مورد نظر تبحر لازم را کسب کند. مثلاً معلم انگلیسی از فراگیر می خواهد که با تکرار شفاهی اصطلاحات, تلفظ صحیح آنها را فراگیرد, یا بعد از یافتن طرز ساختن جملات شرطی, پنج جمله شرطی بسازد. ممکن است معلم ریاضی , پس از درس دادن مفهوم مشتق و طرز مشتق گیری از توابع, از دانش آموزان بخواهد که ده مسئله در رابطه با این موضوع حل کنند. در تمام موارد بالا معلم, با استفاده از شیوه تمرینی, دانش آموزان را به تکرار یا کاربرد مفاهیم مورد نظر تشویق می کند.

 شیــــوه گـــــردش علمـــــی

گردش علمی به دانش آموزان امکان می دهد که از طریق مشاهده طبیعت, وقایع, فعالیت ها, اشیاء و مردم تجزیه علمی بدست آورد. در گردش علمی دانش آموزان با مشاهده واقعیتها می توانند مفاهیمی را که در در کلاس مورد بحث قرار می گیرد, بهتر در ذهن خود بپرورانند و معلم می تواند با استفاده از این شیوه کنجکاوی فراگیران را درباره موضوعی خاص بر انگیزد. در بعضی موارد, می توان از گردش علمی برای جمع آوری اطلاعات لازم برای انجام گرفتن آزمایش, یا یک پروژه, بهره گرفت. مثلاً اگر هدف درس( شناختن کانیهای دارای ارزش اقتصادی ) باشد می توان دانش آموزان را به چند معدن برد تا کانیهای مختلف را جمع آوری کنند و آنها را در کلاس, بعد از آزمایشهای لازم, بشناسند.

 استفاده از منابـــــع دیداری و شنیــــداری

استفاده از منابع دیداری و شنیداری در تدریس را در حقیقت نمی توان شیوه مستقل و مجزا دانست. معلم در هر گونه تدریسی میث تواند از وسایل دیداری و شنیداری کمک بگیرد. گاهی می توان در تدریس از وسایلی نظیر رادیو , تلویزیون و ضبط و پخش صوت, نمودار و نقشه استفاده کرد. مثلاً معلم در هنگام سخنرانی ممکن است از عکس استفاده کند, یا برای نمایش دادن یک رابطه علمی از نمودار کمک بگیرد. در مواردی که معلم می خواهد یک موضوع اجتماعی را تدریس کند, ممکن است بحث رادیویی مناسبی را که روی نوار ضبط شده است برای فراگیران پخش کند.به طورکلی کاربرد صحیح منابع دیداری و شنیداری برای بر انگیختن کنجکاوی دانش آموزان و تشویق آنها به فراگیران بسیار موثر است.

 الگــــوی کاوشگــــری به شیوه حقـــــوقی

این الگو برای کمک به دانش آموزان در بررسی مسایل اجتماعی از قبل عدالت , برابری, فقر, قدرت, تقویت رشد عمومی و اجتماعی آنها برای توجیه و حل اینگونه مسایل به شیوه مذاکره است. در این الگو معلم آغازگر, کنترل کننده جو برای ایجاد یک فضای مثبت کاری و  عقلی, باز و پویا است و به فراگیران تفهیم می کند که یکدیگر را مستقیم ارزیابی ننمایند, و به عقاید و نظرات همدیگر احترام بگذارند. این الگو بیشتر برای دوره های دبیرستان و دانشگاه کاربرد دارد و در نهایت باعث تقویت روحیه همدلی, قضاوت منطقی در خصوص مسائل اجتماعی تحلیل مناسب مسائل روز و تقویت کار دسته جمعی در دانش آموزان می شود. مثال: فرض کنید بعضی از دانش آموزان با سهمیه ای شدن کنکور سراسری مخالف هستند , معلم از طریق شرکت سهامی فکر با دانش آموزان به بررسی این مهم می پردازد و در نهایت به کمک خود دانش آموزان آنها را قانع می نماید.

 روش کارگاهـــــــی

روش تدریس کارگاهــــی یکی از روشهای موثر یاددهی و یادگیری است که در بیشتر موارد با روش سخنرانی,سمینار, کنفرانس و سمپوزیوم یکسان بکار برده می شود. برای درک بهتر روش کارگاهی ابتدا به مفاهیم ذکر شده می پردازیم و سپس روش کارگاهی را شرح می دهیم.

سمینـــــار

عده ای صاحب نظر هستند, که دور هم جمع شده و تبادل نظر می کنند. (البته تعداد افراددر سمینار محدود باشد, حداکثر 100نفر که به گروههای کوچک 10الی 15نفری تقسیم می شود و تبادل نظر می کنند و در نهایت کل گروهها به تبادل نظر می پردازند )

 کنفــــــــرانس

محققی به نظریه ای رسیده است, آن را برای دیگران مطرح می کند.

 سمپـــــــوزیــــــوم

مانند سمینار است و تنها تفاوت آن با سمینار در این است که افرادی که در سمپوزیوم شرکت می کنند تخصصی تر سطح آگاهی آنها از دیگران برتر است ( در سطح بالاتری از سمینار قرار دارد.)

الگوی کاوشگری علمی

این الگو باعث آموزش علمی به سبکهای مشخص و آموزش مفاهیم بنیادی در دانش آموزان می گردد . رسالت معلم در این الگو پرورش کاوشگری , ایجاد جوی توام با همکاری و داشتن انعطاف است. این الگو منجر به دانش علمی تعهد به کاوشگری علمی, ژرف اندیشی و روح مهارت همکاری در دانش آموزان می شود.  مـراحل این الگو عبارتند از:

?- فراهم آوردن زمینه جسنجو برای دانش آموزان .

?- تعیین مسئله از سوی دانش آموزان .

?- مشخص کردن مسئله در هر جستجو توسط دانش آموزان .

?- دانش آموزان حدس در خصوص راههای توضیح مشکل می پردازند.

الـگــــوی تدریس غیـــــر مستقیم

این الگو باعث مشارکت فراگیران در یادگیری شده و به آنها یاد می دهد که چگونه خود را به فراگیری مطالب پرداخته و مسائل را حل نمایند. معلم نقش هادی, راهنما و تسهیل کننده را دارد و دانش آموز آغاز کننده به نحوی که معلم به دانش آموزان کمک می کند تا مسائل را تعریف و برای حل موفقیت آمیز آنها اقدام نمایند. همچنین معلم بایستی مکانی آرام توام با جو مثبت و اطلاعات مورد نیاز برای دانش آموزان فراهم نماید. این الگو دانش آموزان را قادر به افزایش آگاهی فردی, رشد خود, هدفهای اجتماعی و تحصیلی متنوع می نماید. مراحل تدریس این الگو عبارتند از:

?- تعریف موقعیت توسط فراگیر به نحوی که معلم ابراز احساسات  را ترغیب       می کند.

?- کشف مشکل بوسیله دانش آموزان .

?- رشد بینش توسط بحث دانش آموزان در باره مسئله و حمایت معلم از آنها.

?- برنامه ریزی و تصمیم گیری توسط دانش آموزان .

?- یکپارچگی از طریق توسعه بینش دانش آموزان در خصوص مسئله و حمایت معلم از آنها. 

الگـــوی بدایع پــــردازی ( افـــزایش تفکــــر خلاق )

هدف این الگو افزایش تفکر خلاق و مشکل گشایی در مواقع خاص, بر هم زدن سنتهای متداول و گسترش افقهای فردی و اجتماعی در دانش آموزان است. معلم سوالاتی از دانش آموزان می نماید, ولی پاسخ دانش آموزان کاملاً باز است و معلم بایستی کمک کند تا شاگردان تفکر خود را بسط دهند این الگو باعث رشد خلاقیت و نوع آوری, همبستگی گروه و بر هم زدن سنتها در نزد انظار می شود.

مراحل تدریس الگو عبارتنداز:

?- توصیف وضعیت جدید به کمک معلم

?- قیاس مستقیم به نحوی که معلم قیاس مستقیم ( مقایسه ساده از دو موجود یا دو مفهوم) را پیشنهاد و از شاگردان می خواهد آنها را توصیف کنند.

?- قیاس شخصی به نحویکه معلم شاگردان را به قیاس مستقیم ( شدن) ترغیب میکند.

?- مقایسه قیاسهـــا از طــــــریق شاگردان

?- تــوضیح تفاوتها به کمک شاگــردان

?- اکتشاف به کمک شاگــردان

?- قیاس زایی، شاگردان مجدد به بیان شباهتها و تفاوتهای قیاس می پردازند. 

الگـــوی کاوشگـــــری علـــوم اجتماعـــــی

این الگو باعث درک مسائل اجتماعی, از قبیل مردم شناسی, جامعه شناسی, فرهنگ شناسی, مهارت عقلی, آموختن اطلاعات, تشکیل مفاهیم و استفاده مناسب از مفاهیم در دانش آموزان می شود. در این الگو معلم موقعیت کاوشگری را ایجاد و از دانش آموزان می خواهد تا به بررسی و نتیجه گیری در مورد آن بپردازند. این الگو در تمام سنین و دوره های تحصیلی به ویژه در درس علوم اجتماعی کاربرد دارد. و در نهایت باعث تقویت فهم و درک دانش آموزان در خصوص مسائل اجتماعی می شود. 

الگـــوی یادگیـــــــری در حد تسلط آمـــــــوزش مستقیـــم

(نظــــریه اجتماعــــی یادگیــــری )

هدف این الگو ایجاد و تقویت مهارتهای اساسی, مطالب آموختنی از ساده به مشکل و دادن مطالب درسی به صورت انفرادی به دانش آموزان و استفاده از تکنولوژی دیداری و شنیداری و دانش آموزان است. در این الگو معلم حامی دانش آموزان است و به آنها کمک می کند تا مستقل یاد بگیرند. این الگو در نهایت دانش آموزان را قادر به تسلط بر محتوای علمی, تقویت انگیزه درس خواندن, توانایی کنترل خود و تقویت عزت نفس می نماید. این الگو در همه دوره های آموزشی و سنین مختلف کاربرد دارد.

الگـــوی آمــــوزش برای رشد مفهــــوم و مهـــارت

این الگو معمولاً به دو صورت زیر است:

?- الگوی نظریه و عمل:

مانند یک مهارت ریاضی که در آن مهارت با نشان دادن ممارست, باز خورد و نظارت در هم می آمیزد تا دانش آموز بر آن مهارت تسلط یابد.

?- شبیه سازی که از توصیف موقعیت های زندگی ایجاد می شود.

مثال :معلم در درس جغرافیا, کره زمین است و یا از مولاژ استفاده می کند و اندامها و دستگاه های مختلف بدن انسان را نشان می دهد. در این الگو معلم نقش هادی و راهنما را دارد و بایستی یادگیری با تشکیل شرکت سهامی فکر بین دانش آموزان و معلم انجام گیرد این الگو در همه سنین و سطوح تحصیلی کاربرد دارد و در نهایت باعث افزایش مفاهیم و مهارتهای آگاهی درباره سیستمهای اجتماعی, همدردی, آگاهی از تنش تغییر و احساس اثر بخشی در دانش آموزان     می شود.»(محمدی ، ص49 ، 1383


نظر شما ()


9:23 صبح چهارشنبه 88/1/19

کدهای مخفی گوشی های نوکیا

نویسنده: عاطفه


#06#*
سریال نامبر گوشی رو نشان میده
#92702689#*
سریال نامبر گوشی ، تاریخ ساخت ، تاریخ فروش و تاریخ آخرین تعمیرات ( 0000 به معنای نداشتن تعمیر قبلی) رو نشون میده. برای خروج از این صفحه باید گوشی رو خاموش و دوباره روشن کنید.
#3370*
با این کد به حالت EFR میرین که باعث میشه از حداکثر کیفیت صدای گوشی استفاده کنین ولی در عوض مصرف باتری زیاد میشه.
#3370#
حالت EFR رو غیرفعال میکنه
#4720#*
گوشی رو در حالت کیفیت صدای پائین قرار میده و در عوض مصرف باطری شما درحدود 30 درصد کم میشه
#4720#*
حالت قبل رو غیر فعال میکنه.
#0000#* یا #9999#*
ورژن سیستم عامل گوشی ، تاریخ ساخت نرم افزار ، و نوع فشرده سازی رو نشون میده.
#30#*
شماره های محرمانه گوشی رو نمایش میده.
#67705646#*
در گوشیهای مدل 3310 و 3330 لگوی شبکه رو حذف میکنه ( IR-TCI )
#73#*
تایمر گوشی و همچنین تمام امتیازات بدست آمده در بازیها رو Reset میکنه.
#746025625#*
نمایش وضعیت سرعت clock سیمکارت گوشی. اگه گوشی شما دارای حالت SIM Clock Stop Allowed باشه یعنی گوشی شما میتونه درحالت کمترین میزان مصرف باطری درحالت Standby قرار بگیره.
#2640#*
کد رمز فعلی گوشی رو نشون میده. کد رمز گوشی در حالت عادی 12345هست.
#7780#*
RESET گوشی یا همان بازگشت به حالت تنظیمات کارخانه ای. مناسب برای زمانیکه گوشی قاط زده . درواقع درایو C گوشی را ریست میکنه (ریست گوشی بدون حذف برنامه ها) بعد از وارد کردن این کد ، گوشی از شما تقاضای وارد کردن security code را خواهد داشت که اگه اونو قبلا تغییر نداده باشید 12345 هست.
#7370#*
فرمت گوشی . مناسب برای زمانیکه گوشی خیلی خیلی قاطی کرده. درواقع این کد درایو C گوشی رو فرمت میکنه و البته تمامی برنامه ها و فایلهای موجود بر روی این درایو از بین خواهند رفت . بعد از وارد کردن این کد ، گوشی از شما تقاضای وارد کردن security code را خواهد داشت که اگه اونو قبلا تغییر نداده باشید 12345 هست.
روش مستقیم فرمت گوشی های اسمارت فون بدون نیاز به منوی گوشی:
اگه پسوورد ( security code ) گوشی قبلا تغییر داده شده است و اونو نمی دونید و همچنین گوشی شما از سیستم عامل سیمبین ورژن7 استفاده می کنه ( مثل 6600 و 7610 و 6620 و 6260 و 9500 و 9300 ) ابتدا گوشی رو خاموش کرده و در حالیکه سه دگمه سبز ، * ، 3 رو همزمان نگه داشتید گوشی رو روشن کنید و اونا رو آنقدر نگه دارین تا کار فرمت آغاز بشه. دراین حالت از شما دیگه پسوورد خواسته نخواهد شد و مستقیما گوشی فرمت خواهد شد.
فرمت کارت حافظه گوشی:
به صورت safe mode گوشی رو روشن کنید ( برای اینکار درحالیکه دگمه pen (مداد) را نگه داشتید گوشی رو روشن کنید البته درظاهر تفاوتی را مشاهده نخواهید کرد.) سپس این مسیر را در گوشی برید: menu>>Extras>>Memory>>Format MEM.card
حالت safe mode بسیار به دردتان خواهد خورد و در مواقعیکه گوشی هنگ کرده و بالا نمیاد احتمالا به دادتان خواهد رسید و باعث می شه گوشی بالا بیاد و بعد از آن بتونید گوشی رو درصورت تمایلتان فورمت و یا کار دیگری بر روی آن بکنید. درواقع کار آن همانند عمل safe mode ویندوز هست و در این حالت دیگه اکثر برنامه های کاربردی که در پشت صحنه همیشه در حال اجرا بودند ، دیگر اجرا نخواهند شد و به همین دلیل گوشی اصطلاحا به راحتی بالا میاد. که در گوشی های مختلف کمی متفاوت می باشد و در اسمارت فونها اکثرا باید کلید خاصی رو ( کلید ABC و یا PEN ) رو نگه داشته و سپس گوشی رو روشن کنید.تاکید می کنم که در حالت safe mode شما تغییری در ظاهر منوی گوشی نخواهید دید و همه چیز در پشت صحنه اتفاق افتاده است و یا بهتر بگم از اتفاق افتادن آنها ( برنامه ها ) جلوگیری کرده است.
#43#*
کنترل حالت call waiting ( انتظار) گوشی.
#61#*
کنترل شماره ای که به عنوان divert در صورتیکه به تلفن پاسخ داده نشه ، تعیین شده.
#62#*
کنترل شماره ای که به عنوان divert درصورتیکه شبکه دچار اشکال باشه( آنتن نباشد) تعیین شده.
#67#*
کنترل شماره ای که به عنوان divert درصورتیکه گوشی اشغال باشه ، تعیین شده.
#شماره*21**
divert به شماره مورد نظر در هر حالتی.
#شماره*61**
divert به شماره موردنظر در حالت عدم پاسخ گوئی ( no Reply )به تلفن زده شده.
#شماره*67**
divert به شماره مورد نظر در حالت اشغال بودن گوشی ( on Busy )
کدهای مخفی گوشیهای سامسونگ
#06#*
سریال نامبر گوشی
#9999#*
ورژن نرم افزار گوشی
228#*#8999*
وضعیت باطری ( دما ، ولتاژ ، ظرفیت)
246#*#8999*
وضعیت برنامه
289#*#8999*
تغییر سرعت زنگ آلارم گوشی
324#*#8999*
Debug screen
367#*#8999*
Watchdog ( رمز گوشی)
427#*#8999*
Trace Watchdog ( پیدا کردن رمز گوشی)
523#*#8999*
تغییر میزان کنتراست صفحه تصویر تنها در ورژن G60L01W
636#*#8999*
وضعیت حافظه
746#*#8999*
حجم فایل سیم کارت
778#*#8999*
اطلاعات سیم کارت
289#*#8999*
تست رینگ تون
778#*#8999*
جدول SIM Service
377#*#8999*
تصحیح EEPROM Error ( از کلیدهای جانبی برای انتخاب مقادیر cancel و ok استفاده کنید)
785#*#8999*
RTK( Run Time Kernel ) Error اگر ok را بزنید گوشی ریست میگردد.
947#*#8999*
ریست گوشی در مواقعی که گوشی بسیار قاطی کرده
842#*#8999*
تست ویبراتور
اگه دقت کنید کدهای بالا در گوشی شما عمل نکرد به جای *8999 کدها ، عدد 0 را قرار بدید. برای مثال : کد #842*8999#* تبدیل به کد #0842#* میشه.
اگه باز هم تاثیر نکرد اینبار به جای عدد 8999 که در همه کدها مشترک میباشد عدد 9998 را قرار بدید

 


نظر شما ()


9:8 صبح چهارشنبه 88/1/19

رجعت

نویسنده: عاطفه

از این آیه و مفهوم آن چنین استنباط مى‏شود که بازگشت گروه نابود شده - که طبعاً کافرانند - ممنوع است حال چگونه مى‏توان منافات این آیه را با عقیده رجعت برطرف کرد.

پاسخ : قبلاً سه نکته را یادآور مى‏شویم:

نخست آنکه در این آیه بازگشت همه کافران ممنوع شمرده نشده، بلکه تنها ازگروهى سخن مى‏گوید که به عذاب الهى گرفتار و نابود شده‏اند. بنابراین با این آیه نمى‏توان بر ممنوع بودن بازگشت همه کافران و گناهکاران - هر چند به اجل طبیعى درگذشته باشند - استدلال نمود. پس هرگاه بازگشت کنندگان در رجعت از گروه دوم باشند، هرگز این آیه مانع از بازگشت آنان نیست .

دوم اینکه باید دید هدف از رجعت کافرانى که نابود شده‏اند، چیست و چرا قرآن آن را ممنوع اعلام مى‏دارد؟ هدف از رجعت این افراد آن است که به جهان باز گردند، عمل صالح انجام دهند و گذشته را جبران کنند. قرآن یک چنین بازگشتى را ممنوع اعلام مى‏کند و ممنوعیت این رجعت، بر ممنوع بودن رجعت به شکل دیگر که در آن امکان عمل صالح و میدان براى کار نیست، دلالت ندارد.

گواه بر اینکه هدف آیه نفى رجعت، بازگشت براى جبران گذشته و انجام عمل صالح است، آیه پیش از آن مى‏باشد، نجا که مى‏فرماید:

فمن یعمل من الصالحات و هو مومن فلا کفران لسعیه و انا له کاتبون .97

هر کس عمل صالح انجام دهد - در حالیکه به یگانگى خدا ایمان دارد؛ تلاش او بى پاداش نمى‏ماند و مإ؛//ّّ کارهاى او را مى‏نویسیم.

به عبارت دیگر: در آیه نخست، از مؤمنان نیکوکار سخن به میان آمده که پاداش اخروى اینان از بین نخواهد رفت و تلاشهایشان در پیشگاه قدس ربوبى ثبت مى‏شود. سپس در آیه بعد از کفارى یاد مى‏کند که در اثر گناه و نافرمانى هلاک شده‏اند. آنگاه اعلام مى‏دارد که بازگشت این گروه به دنیا ممکن نیست. بدیهى است که مفهوم جمله این است که کافران و بدکاران در عالم آخرت بهره‏اى ندارند و به پاداش دست نمى‏یابند، و نیز نمى‏توانند براى جبران کارنامه سیاه خود بار دیگر به دنیا برگردند.

سومین نکته اینکه: آیه یاد شده فقط ازکفار سخن مى‏گوید، و درباره رجعت دیگر انسانها سکوت کرده است .

با توجه به این نکات معلوم مى‏شود که استدلال به این آیه بر ممنوعیت رجعت شگفت‏آور است. زیرا هدف از رجعت انجام عمل صالح و جبران گذشته کافران و تبهکاران نیست. بلکه آنان بدین جهت به دنیا باز گردانده مى‏شوند که شکوه و عظمت مؤمنان را ببینند و سرافکنده شده بر گذشته تاریک خود افسوس خورند، یا از مشاهده این شوکت و جلال به خشم آیند .

8- عقیده به رجعت از ساخته‏هاى عبدالله بن سبا است:

مى‏گویند در زمان عثمان مردى یهودى از اهل صنعاى یمن به نام «عبدالله بن سبا» ظاهراً اسلام آورد، ولى در نهان به منظور آشوبگرى و فتنه انگیزى در سرزمین پهناور اسلامى و ایجاد اختلاف میان مسلمانان از یمن به شهرهاى بزرگ مسلمان نشین مانند کوفه، شام، بصره و مصر سفر کرده در مجامع مسلمین حضور یافت. او در بین مردم عقاید خاصى را تبلیغ مى‏نمود. از آن جمله مى‏گفت که: «پیغمبر اسلام نیز مانند عیسى بن مریم به دنیا باز مى‏گردد» باگذشت زمان، این سخنان در اذهان گروهى از مسلمانها جاى گرفت و منشأ پیدایش اعتقاد به رجعت شد.

پاسخ: اولاً: یک چنین نسبت - آن هم بدون ارائه مدرک - از روش تحقیق و آداب مناظره بدور است. فرد محقق باید گفتار خود را بطور مستند مطرح نماید. ما در آغاز این رساله، دلائل رجعت را از قرآن و احادیث متواتر بیان کردیم و همگى با مضامین آنها آشنا شدیم. آیا با وجود این دلایل جا دارد که عقیده رجعت را ساخته و پرداخته فکر یک یهودى مجهول الهویه بدانیم؟

ثانیاً: اگر قول به رجعت از طریق عبدالله بن سبا منتشر شده است، پس عمربن خطاب که در لحظه مرگ پیامبر - صلى الله علیه و آله - بر عدم موت آن حضرت پافشارى مى‏کرد و مى‏گفت: او نمرده است، بلکه نزد پروردگار خود رفته و بسان موسى بن عمران نزد قوم خود باز مى‏گردد، او این عقیده را از چه کسى آموخته بود؟98

ثالثاً: وجود یک چنین مردى که در اقطار کشور بزرگ اسلامى آزادانه مى‏گشته و بذر فساد را در مجتمع آن روز مى‏افشانده، و در عین حال کوچکترین مزاحم و مخالفى براى او وجود نداشته است، خود از شگفتیهاى تاریخ به شمار مى‏رود چگونه است که ابوذر صحابى بزرگ پیامبر تنها به خاطر چند جمله حق، به فرمان حکام وقت از شهرى به شهرى روانه مى‏گردد و سرانجام به بیابان خشک ربذه تبعید مى‏شود؛ اما فرزند سبا، این یهودى فتنه‏انگیز بدون کمترین واهمه و نگرانى در سرزمین پهناور اسلامى به سیر و سیاحت مى‏پردازد و عقاید نادرست خود را گسترش داده و مردم را به شورش و آشوب فرا مى‏خواند! راستى آیا این خود گواه بر افسانه‏اى بودن این مرد نیست؟ آنچه که تاریخ نگاران درباره «عبدالله بن سبا» نوشته‏اند، گویاى آن است که وى از نظر حکام وقت «افسدالمفسدین» بوده است، ولى در کمال آزادى به نشر اندیشه‏هاى باطل خود مى‏پرداخته و هرگز کسى متعرض وى نمى‏شده است. و راستى آیا این باور کردنى است ؟

رابعاً: وجود چنین مرد افسانه‏اى از طریق فردى به نام «سیف بن عمر تمیمى» در میان مورخان و راویان پخش شده است. سیف در سده دوم هجرى مى‏زیسته و مطالب دروغ بسیارى را ساخته و به دست راویان اخبار سپرده است و آنان نیز در اثر عدم توجه و دقت کافى، به نقل اینگونه روایات بى‏اساس پرداخته‏اند. طبرى در کتاب تاریخ معروف خود، هفتصد و یک روایت مى‏آورد که سند همه آنها به همین شخص منتهى مى‏گردد و همه آنها حوادث سالهاى 11 تا 37 هجرى را دربر مى‏گیرد و شگفت آور آنکه در کتاب تاریخ یاد شده تنها یک روایت مربوط به حوادث سال دهم هجرى از سیف نقل شده است. گویى تمام آگاهیهاى تاریخى او منحصر به همین چند سال پر ماجرا بوده و از سایر زمانها کمترین اطلاعى نداشته است. 99

اما دانشمندان علم رجال بر این قول متفقند که «سیف بن عمر تمیمى» شخصى دروغپرداز، حدیث ساز و متهم به کفر و زندقه بوده احادیث وى قابل اعتماد و استناد نیستند» 100.

بدین جهت است که برخى از محققان و پروهشگران منصف دریافته‏اند که «عبدالله بن سبا» از افسانه‏هاى ساخته و پرداخته همین سیف بن عمر مى‏باشد. از جمله دکتر طه حسین در این زمینه مى‏نویسد: «ابن السوداء - یعنى عبدالله بن سبا - یک چهره افسانه‏اى و موهوم بوده که دشمنان شیعه او را براى شیعه ذخیره نموده‏اند» 101.

از آنجا که بررسى همه جانبه پیرامون افسانه عبدالله بن سبا و چگونگى نشر و گسترش این داستان دروغ، در این رساله مختصر نمى‏گنجد، خواننده را به مطالعه کتاب ارزنده «عبدالله بن سبا» اثر تحقیقى و پربار علامه محقق، آقاى سید مرتضى عسکرى سفارش مى‏کنیم. 102

 


نظر شما ()


9:7 صبح چهارشنبه 88/1/19

رجعت5

نویسنده: عاطفه

- رجعت برخلاف سنت عمومى الهى است:

مى‏گویند: سنت الهى در جهان آفرینش این است که انسانها به صورت سلول در رحم مادر پرورش یابند آنگاه دیده به جهان گشوده، پس از عمرى کوتاه یا بلند رخت از جهان بر بندند، و بار دیگر در روز رستاخیز همگان براى پاداش و کیفر زنده شوند. در این صورت، حیات دوباره قبل از قیامت بر خلاف سنت جارى الهى خواهد بود.

پاسخ این اشکال آن است که اگر آنچه ادعا شد، براستى یک سنت قطعى و کلى و تخلف‏ناپذیر در نظام آفرینش باشد، نباید هیچ نمونه‏اى بر خلاف آن یافت گردد. در حالیکه به گواهى آیات پیشین این جریان در امتهاى گذشته روى داده و شمارى از انسانها بعد ازمردن به همین جهان بازگشته و رفته‏اند. بنابراین نمى‏توان این مسأله را یک سنت صددرصد کلى تخلف‏ناپذیر الهى دانست .

و اینک توضیح:

نظام آفرینش بر اراده حکیمانه الهى استوار شده و از قانونمندى ویژه‏اى برخوردار است. از اینرو پژوهشگران علوم طبیعى و دانشمندان ژرف نگر علوم فلسفى توانسته‏اند بر بسیارى از اسرار جهان خلقت دست یابند و قوانین جارى در عالم تکوین را کشف کنند. رشد شگفت‏انگیز دانشهاى گوناگون و گسترش همه جانبه تکنولوژى از همین دیدگاه نشأت گرفته و انسانهائى که جهان را به صورت مجموعه‏اى هماهنگ شناخته‏اند، در اثر تلاش و کوشش بر حقایق بیشمارى وقوف یافته و از رهگذر آن به ترقى و پیشرفت نائل آمده‏اند.

اما باید اعتراف کرد که هیچکس نمى‏تواند خود را آگاه از تمام قوانین حاکم بر جهان آفرینش به شمار آورد و یا قوانین کشف شده توسط دانشمندان را قطعى و مسلم بداند. چرا که راه رسیدن بشر به این قوانین از طریق استقرارء بوده، و استقراء کامل براى هیچ فردى مقدور نیست. بنابراین در مورد همه قوانین و سنتهاى جارى طبیعت باید احتمال وقوع خلاف و استثناء را پذیرفت، مگر آنکه آفریدگار جهان خود از عدم استثناء در مورد سنتى خاص سخن بگوید.

به عنوان مثال: یکى از سنتهاى صددرصد قطعى و کلى و تخلف‏ناپذیر در نظام آفرینش، که حتى یک نمونه خلاف براى آن نمى‏توان سراغ داد، «جاودانى نبودن انسانها در دنیا»ست. شکى نیست که سنت الهى بر این قرار گرفته که هیچ فردى از افراد بشر در جهان مخلد نباشد و قرآن قاطعانه از این سنت سخن مى‏گوید، آنجا که مى‏فرماید:

کل نفس ذائقة الموت.84

انک میت وانهم میتون 85

از این جهت هرگز نمى‏توان درباره این سنت، قائل به استثنا شد و حتى براى یک انسانى در جهان مادى خلود و جاودانگى اندیشید. از سوى دیگر: برخى از سنتهاى طبیعت که به ظاهر عام و فراگیر هستند، صددرصد قطعى و کلى نبوده بلکه جنبه نسبى دارند. مثلاً قانون آفرینش چنین اقتضا مى‏کند که هر جاندارى از طریق مجارى طبیعى به وجود آید و بر همین اساس است که نظریه «خلق الساعة» توسط دانشمندان علوم جدید نفى شده است. در عین حال ما مى‏بینیم که موارد انگشت شمارى برخلاف این سنت الهى وجود دارد و به تصریح قرآن، عصاى موسى به صورت «ثعبان» در مى‏آید؛ یا حضرت عیسى مسیح بدون آمیزش مادر با انسانى دیگر، دیده به جهان مى‏گشاید. از همین قبیل است کلیه معجزات و کرامات .

بدیهى است که در چنین مواردى نباید منکر وقوع حوادث استثنائى شد، بلکه باید اعتراف کرد که همه سنتهاى حاکم بر جهان آفرینش صددرصد قطعى و تخلف‏ناپذیر نیست. بر همین مبنا مى‏توان گفت:

درست است که سنت الهى بر این تعلق گرفته است که هر موجود زنده‏اى پس از پایان یافتن دوران زندگى خود راهى سراى دیگر شده و براى بار دوم به دنیا باز نگردد؛ ولى این سنت، مانند سنت آفرینش موجودات زنده است که گاهى - به علل و مصالحى که همگى جنبه تربیتى دارد - استثنا برداشته و از میان میلیاردها موجود زنده، چند موجود - بنابر آیات قرآن و روایات پیشوایان - به این جهان باز گشته یا باز مى‏گردند.

2- رجعت بازگشت فعلیت به قوه است:

مى‏گویند: یکى ازسنتهاى الهى در جهان آفرینش این است که هر انسانى که از مادر زائیده مى‏شود و پس ازگذراندن چندین سال در این دنیا چشم از جهان فرو مى‏بندد، یک رشته قوه‏ها، و توانهادر او فعلیت یافته و به صورت کمال بروز مى‏نماید. مثلاً روزى که به دنیا قدم مى‏نهد، امکان آگاهى در او وجود دارد و پس از مدتى این امکان جامه فعلیت به خود مى‏پوشد و به صورت موجود زنده آگاه در مى‏آید. همچنین است دیگر قوه‏ها و توانهائى که در سرشت انسان به ودیعت نهاده شده و با گذشت زمان فعلیت مى‏یابد و او را به موجودى کامل تبدیل مى‏کند. بنابراین همه افرادبشر از قوه آگاهى، قوه شنوائى، قوه بینائى، قوه خواندن و نوشتن و سایر قوه‏ها و توآنهابرخوردارند و پس از مدتى همه این قوه‏ها را در چهارچوب فعلیت، واجد مى‏شوند. همین است که مى‏گویند: هر انسانى در لحظه مرگ با یک رشته فعلیتها و انقلاب «امکان»ها به «شدن»ها جهان را ترک مى‏کند.

حال اگر عقیده به رجعت درست باشد، مستلزم آنست که انسان رجعت کننده، از فعلیت به قوه باز گردد و کمال‏هاى ظهور یافته در او به توان تبدیل شوند. اما این کار با حکمت حق تعالى سازگار نیست و به یک معنى کارى لغو به شمار مى‏رود.

و اینک پاسخ:

شکى نیست که قوا و توانهاى هر انسانى در طول زندگى او به فعلیت و کمال تبدیل مى‏گردد و در درستى این سخن نمى‏توان تردید کرد. بنابراین اگر کسى مدعى شود که برخى از انسانها بعد از مرگ، باردیگر به نخستین مرحله زندگى بشر خود بازگشته و از طریق نطفه و علقه و مضغه و طى مراحل دیگر به همان حدى مى‏رسند که در لحظه مرگ، جهان را ترک کرده بودند، قطعاً چنین ادعایى باطل بوده و همان بازگشت فعلیت به قوه است. گذشته از این، اینگونه اعتقاد نوعى از تناسخ است که عقل و شرع بر امتناع آن داورى کرده‏اند.

ولى فرض ما این است که رجعت به هیچ روى بازگشت به مراحل نخستین حیات نمى‏باشد؛ بلکه انسان رجعت کننده، با همان فعلیتها که جهان را ترک گفته به دنیا باز مى‏گردد وروح متکامل او در همان بدنى وارد مى‏شود که از آن مفارقت جسته است. به عبارت دیگر: رجعت یک نوع ادامه حیاتى است که مدتى بریده و منقطع شده است .

مثلاً انسانى که در سن شصت سالگى یا بیشتر و کمتر از آن جهان را به عللى ترک مى‏کند، امکان عمر بیشترى را داشته است، ولى موانع گوناگون او را از ادامه حیات طبیعى بازداشته و زندگى را از او سلب کرده‏اند. اکنون در اثر رجعت، مى‏تواند بار دیگر به حیات خود ادامه دهد و توانهاى خود را ظاهر سازد.

این از یکسو. از سوى دیگر: همه افراد بشر پس از رسیدن نفس از قوه به فعلیت، دنیا را ترک نمى‏کنند و این سخن، حداکثر درباره کسانى صحت دارد که به مرگ طبیعى در مى‏گذرند، یعنى کمالات وجودى ایشان بطورى کامل ازقوه به فعلیت رسیده و سپس جدائى روح از بدن براى آنها حاصل مى‏گردد. اما مرگ بسیارى از افراد چنین نیست. آنانکه در اثر قتل، تصادف و غرق و جنگ رویدادهاى گوناگون طبیعى و غیر طبیعى مى‏میرند، دلیلى بر بروز تمام استعدادهاى درونیشان نداریم و نمى‏توانیم ادعا کنیم که اجل طبیعى آنها درست در لحظه مرگشان بوده و در نتیجه، خروج قوه از فعلیت بطور کامل صورت‏پذیرفته است. 86

از اینرو، بازگشت افرادى از این قبیل - که اکثریت انسانها را نیز تشکیل مى‏دهند - مستلزم محال نیست. به ویژه آنکه ممکن است کسانى باشند که استعداد درک کمالاتى را دارند که آن کمالات بعد از سپرى شدن زندگى دنیوى ایشان تحقق مى‏یابد و لازمه فعلیت یافتن این استعداد آن است که چنین افرادى پس از مرگ، بار دیگر به جهان باز گردند و به کمال نائل آیند. همچنین ممکن است شرط دریافت برخى ازکمالات آن باشد که انسان براى مدتى در عالم برزخ بسر برد و آنگاه آمادگى پذیرش کمال مزبور را به دست آورد. در اینصورت نیز مانعى ندارد که انسانى براى این منظور به دنیا باز گردد.

کوتاه سخن آنکه: محال بودن رجوع فعلیت به قوه هرگز مستلزم امتناع رجعت نیست و کمترین خدشه‏اى بر این عقیده وارد نمى‏آورد.

به علاوه آنکه: وقوع رجعت در امم گذشته، نشان نادرستى این اشکال است؛ چرا که اگر رجعت محال باشد، هرگز نباید واقع شود. بنابراین اگر کسى بگوید که ما اصل رجعت را انکار مى‏کنیم و تحقق آن را مستلزم رجوع فعلیت به قوه مى‏دانیم؛ اما تحقق رجعت در امم گذشته را به دلیل تصریح قرآن مى‏پذیریم؛ سخنى ناروا گفته و مرتکب خطائى بزرگ شده است. زیرا قرآن هرگز بر خلاف مسلمیات عقلى و علمى گفتگو نمى‏کند و هیچگاه از وقوع امور نشدنى خبر نمى‏دهد. به دیگر سخن: اگر رجعت محال باشد، قرآن ازوقوع این امر محال گزارش نمى‏دهد، و چون در این کتاب آسمانى با صراحت از تحقق رجعت سخن به میان آمده، خود نشانه امکان وجود این امر و نفى اشکال یاد شده است .


نظر شما ()


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

پدر سنگدل
اصلاح نفس، رمز موفقیّت در زندگى
لذت دنبال نون دویدن!
ارزش و ثواب آیة الکرسى
کوچه عاشقی
سنگ درمانی
گل
محمد مصدق
محمد بلخی
چهارشنبه سوری
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه :: پارسی بلاگ :: مدیریت:: پست الکترونیک :: شناسنامه]

تعداد بازدید:48570

امروز:13

دیروز :2

 RSS 

پیوندهای روزانه
کاروان [10]
انصاریان [12]
پارست [12]
پرسمان [11]
دانلودکتاب [9]
شعر [7]
دانشنامه [41]
فرهنگسرا [8]
ادبیات [11]
پایگاه های شیعه [7]
[آرشیو(10)]

درباره خودم

معیار

لوگوی خودم

معیار

آرشیو

فروردین 1388
اردیبهشت 1388

اشتراک